🔸 معادل فارسی
• بیمار ناتوان
• بیمار رنجور
• بیمار ضعیف
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( پزشکی – اصلی ) :** بیماری که از مشکل جسمی یا مزمن رنج می برد و وضعیت سلامتی اش ضعیف است.
... [مشاهده متن کامل]
- *مثال:* The doctor treated the ailing patient with care.
پزشک با دقت بیمار ناتوان را درمان کرد.
2. ** ( رسانه ای – کاربردی ) :** در خبرها، برای اشاره به بیمارانی که در شرایط سخت یا بحرانی هستند.
- *مثال:* Volunteers helped the ailing patients in the hospital.
داوطلبان به بیماران رنجور در بیمارستان کمک کردند.
3. ** ( استعاری – عمومی ) :** گاهی برای توصیف سازمان یا سیستم ضعیف و مشکل دار به کار می رود.
- *مثال:* The ailing company needs urgent reforms.
شرکت رنجور نیازمند اصلاحات فوری است.
- - -
## 🔸 مترادف ها
sick patient – ill patient – weak patient – debilitated patient – suffering patient
- - -
## 🔸 مثال ها
• Nurses cared for the ailing patient.
پرستاران از بیمار ناتوان مراقبت کردند.
• The charity provided medicine to ailing patients.
خیریه دارو برای بیماران رنجور فراهم کرد.
• The ailing patient needed constant attention.
بیمار ناتوان نیازمند توجه دائمی بود.
• بیمار ناتوان
• بیمار رنجور
• بیمار ضعیف
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( پزشکی – اصلی ) :** بیماری که از مشکل جسمی یا مزمن رنج می برد و وضعیت سلامتی اش ضعیف است.
... [مشاهده متن کامل]
- *مثال:* The doctor treated the ailing patient with care.
پزشک با دقت بیمار ناتوان را درمان کرد.
2. ** ( رسانه ای – کاربردی ) :** در خبرها، برای اشاره به بیمارانی که در شرایط سخت یا بحرانی هستند.
- *مثال:* Volunteers helped the ailing patients in the hospital.
داوطلبان به بیماران رنجور در بیمارستان کمک کردند.
3. ** ( استعاری – عمومی ) :** گاهی برای توصیف سازمان یا سیستم ضعیف و مشکل دار به کار می رود.
- *مثال:* The ailing company needs urgent reforms.
شرکت رنجور نیازمند اصلاحات فوری است.
- - -
## 🔸 مترادف ها
- - -
## 🔸 مثال ها
پرستاران از بیمار ناتوان مراقبت کردند.
خیریه دارو برای بیماران رنجور فراهم کرد.
بیمار ناتوان نیازمند توجه دائمی بود.