aide

/ˈeɪd//eɪd/

معنی: بردست
معانی دیگر: (ارتش) آجودان ویژه، پیشیار، وردست، معاون، پیشیار as luck and power are your aides بخت و دولت چو پیشیار تواند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a military officer who serves as confidential assistant to a commanding officer such as a general.
مشابه: adjutant

- The general summoned his aide and gave him his instructions for the day.
[ترجمه گوگل] ژنرال دستیار خود را احضار کرد و دستورات آن روز را به او داد
[ترجمه ترگمان] ژنرال آجودان را احضار کرد و دستور روز را به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an assistant, esp. one who provides assistance as a job.
مشابه: adjunct, adjutant, aid, assistant, attendant, auxiliary, help, helper

- My grandmother has an aide who helps her with her daily tasks.
[ترجمه گوگل] مادربزرگ من یک دستیار دارد که در کارهای روزمره به او کمک می کند
[ترجمه ترگمان] مادر بزرگم یک دستیار دارد که به او کمک می کند تا کاره ای روزانه اش را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There are two teaching aides in my daughter's class.
[ترجمه گوگل] در کلاس دخترم دو کمک آموزشی وجود دارد
[ترجمه ترگمان] در کلاس دخترم دو دستیار تدریس وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. An aide was already spinning the senator's defeat as 'almost as good as an outright win'.
[ترجمه مهتاب] ارتش شکست سناتور را به طور موجهی پیروزی قلمداد می کرد
|
[ترجمه گوگل]یکی از دستیاران از قبل شکست سناتور را «تقریباً به اندازه یک پیروزی قطعی» توصیف می کرد
[ترجمه ترگمان]دستیار یک دستیار بود که شکست سناتور را تقریبا به اندازه یک پیروزی صریح از خود دور کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Apparently, the aide had acted without White House sanction.
[ترجمه گوگل]ظاهراً دستیار بدون تحریم کاخ سفید عمل کرده است
[ترجمه ترگمان]ظاهرا دستیار بدون تایید کاخ سفید عمل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He served as an aide to the former president.
[ترجمه گوگل]او به عنوان دستیار رئیس جمهور سابق خدمت می کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان دستیار رئیس جمهور سابق خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An aide to U. S. Sen.
[ترجمه گوگل]دستیار سناتور آمریکایی
[ترجمه ترگمان]یکی از مشاوران زیر یو اس سناتور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another casualty was Gordon Ashworth, a senior aide to Peterson, who resigned over money paid to redecorate his house.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از قربانیان گوردون اشورث، دستیار ارشد پترسون بود که به دلیل پولی که برای بازسازی خانه اش پرداخت شد، استعفا داد
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از تلفات، گوردون ashworth، یکی از دستیاران ارشد پترسون بود که به خاطر پول پرداختی به redecorate، استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Oscar Orbos has done well as Mrs Aquino's aide, but at 40 may be too young for the big job.
[ترجمه گوگل]اسکار اوربوس به عنوان دستیار خانم آکوینو خوب عمل کرده است، اما در 40 سالگی ممکن است برای این کار بزرگ خیلی جوان باشد
[ترجمه ترگمان]اسکار Orbos به عنوان دستیار خانم Aquino عمل کرده است، اما در سن ۴۰ سالگی ممکن است برای این کار بزرگ خیلی جوان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She served a two-year stint as an aide to Congressman Jim McNulty.
[ترجمه گوگل]او به مدت دو سال به عنوان دستیار نماینده کنگره، جیم مک نالتی، خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان دستیار نماینده کنگره جیم McNulty به مدت دو سال خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Companies aide still trying to find how best to describe these new work arrangements for people.
[ترجمه گوگل]کمک‌های شرکت‌ها هنوز در تلاش هستند تا بهترین راه را برای توصیف این ترتیبات کاری جدید برای مردم بیابند
[ترجمه ترگمان]شرکت ها هنوز در تلاش هستند تا نحوه توصیف این کاره ای جدید برای مردم را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Anderson has worked as an aide to the mayor for three years.
[ترجمه گوگل]اندرسون به مدت سه سال به عنوان دستیار شهردار کار کرده است
[ترجمه ترگمان]اندرسون سه سال است که به عنوان دستیار شهردار کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Amelia went to work as a nurse's aide in the children's wing of the hospital.
[ترجمه گوگل]آملیا به عنوان کمک پرستار در بخش کودکان بیمارستان مشغول به کار شد
[ترجمه ترگمان]آملیا به عنوان دستیار پرستار در بخش کودکان بیمارستان کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hayworth calls Owens, a former aide to then-Sen.
[ترجمه گوگل]هایورث با اوونز، دستیار سابق سن، تماس می گیرد
[ترجمه ترگمان]Hayworth calls اونز، دستیار سابق و سپس سناتور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A Royal aide on the marriage of Charles and Diana.
[ترجمه گوگل]دستیار سلطنتی در ازدواج چارلز و دایانا
[ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران سلطنتی ازدواج چارلز و دایانا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cantankerous aide organized support for health care reform, coordinated the Whitewater defense and helped chart the course to renomination.
[ترجمه گوگل]دستیار پرخاشگر حمایت از اصلاحات مراقبت های بهداشتی را سازماندهی کرد، دفاع وایت واتر را هماهنگ کرد و به ترسیم مسیر تغییر نامگذاری کمک کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران cantankerous که از اصلاح مراقبت های بهداشتی حمایت کرده بود، دفاع Whitewater را هماهنگ کرد و به نمودار مسیر to کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A White House aide told the media everything he knew about the President's private life.
[ترجمه گوگل]یکی از دستیاران کاخ سفید هر آنچه در مورد زندگی خصوصی رئیس جمهور می دانست به رسانه ها گفت
[ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران کاخ سفید به رسانه ها تمام چیزهایی را که در مورد زندگی خصوصی رئیس جمهور می دانست به رسانه ها گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بر دست (اسم)
assistant, aide

انگلیسی به انگلیسی

• adjutant, assistant, helper, second
an aide is an assistant to a person who has an important job, especially in government or in the armed forces.

پیشنهاد کاربران

۱. دستیار ۲. مشاور ۳. آجودان
مثال:
I introduce my aide Sara to you.
دستیارم سارا را به شما معرفی می کنم.
یار
مثال: She works as an aide to the mayor.
او به عنوان یک یار برای شهردار کار می کند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
دستیار، معاون، مشاور
لانگمن دیکشنری : کمکیار _ دستیار
e. g. the nurse's aide will bring you an extra pillow
دستیار پرستار برای شما یک بالشت اضافه خواهد آورد.
🔻 توجه 🔻 شاید براتون سوال بشه که فرقaide با aid چیه ؟! در جواب باید بگم هر دو هم آوا هستن ( تلفظ مشابه ای دارن ) و همچنین هر دو مترادف هم هستن اما واژه aid می تونه هم در حالت اسم ، صفت و هم در حالت فعل به کار بره اما واژه aide فقط در حالت اسم که به معنای کمکیار یا دستیار هست در متن به کار می ره .
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه برداری
Laptop stolen from Pelosi's office during storming of U. S. Capitol, says aide
طی یورش ( اوباش ) به کاخ کنگره آمریکا لپ تاپی از دغچفتر کار خانم Pelosi دزدیده شده است، دستیار ( ویژه ) ش میگه
دستیارویژه، آجودان
دستیار ( مخصوصا در رابطه با سیاستمداران )
:Example
a presidential aide

بپرس