• (1)تعریف: a military officer who serves as confidential assistant to a commanding officer such as a general. • مشابه: adjutant
- The general summoned his aide and gave him his instructions for the day.
[ترجمه گوگل] ژنرال دستیار خود را احضار کرد و دستورات آن روز را به او داد [ترجمه ترگمان] ژنرال آجودان را احضار کرد و دستور روز را به او داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: an assistant, esp. one who provides assistance as a job. • مشابه: adjunct, adjutant, aid, assistant, attendant, auxiliary, help, helper
- My grandmother has an aide who helps her with her daily tasks.
[ترجمه گوگل] مادربزرگ من یک دستیار دارد که در کارهای روزمره به او کمک می کند [ترجمه ترگمان] مادر بزرگم یک دستیار دارد که به او کمک می کند تا کاره ای روزانه اش را انجام دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There are two teaching aides in my daughter's class.
[ترجمه گوگل] در کلاس دخترم دو کمک آموزشی وجود دارد [ترجمه ترگمان] در کلاس دخترم دو دستیار تدریس وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. An aide was already spinning the senator's defeat as 'almost as good as an outright win'.
[ترجمه مهتاب] ارتش شکست سناتور را به طور موجهی پیروزی قلمداد می کرد
|
[ترجمه گوگل]یکی از دستیاران از قبل شکست سناتور را «تقریباً به اندازه یک پیروزی قطعی» توصیف می کرد [ترجمه ترگمان]دستیار یک دستیار بود که شکست سناتور را تقریبا به اندازه یک پیروزی صریح از خود دور کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Apparently, the aide had acted without White House sanction.
[ترجمه گوگل]ظاهراً دستیار بدون تحریم کاخ سفید عمل کرده است [ترجمه ترگمان]ظاهرا دستیار بدون تایید کاخ سفید عمل کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He served as an aide to the former president.
[ترجمه گوگل]او به عنوان دستیار رئیس جمهور سابق خدمت می کرد [ترجمه ترگمان]او به عنوان دستیار رئیس جمهور سابق خدمت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. An aide to U. S. Sen.
[ترجمه گوگل]دستیار سناتور آمریکایی [ترجمه ترگمان]یکی از مشاوران زیر یو اس سناتور [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Another casualty was Gordon Ashworth, a senior aide to Peterson, who resigned over money paid to redecorate his house.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از قربانیان گوردون اشورث، دستیار ارشد پترسون بود که به دلیل پولی که برای بازسازی خانه اش پرداخت شد، استعفا داد [ترجمه ترگمان]یکی دیگر از تلفات، گوردون ashworth، یکی از دستیاران ارشد پترسون بود که به خاطر پول پرداختی به redecorate، استعفا داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Oscar Orbos has done well as Mrs Aquino's aide, but at 40 may be too young for the big job.
[ترجمه گوگل]اسکار اوربوس به عنوان دستیار خانم آکوینو خوب عمل کرده است، اما در 40 سالگی ممکن است برای این کار بزرگ خیلی جوان باشد [ترجمه ترگمان]اسکار Orbos به عنوان دستیار خانم Aquino عمل کرده است، اما در سن ۴۰ سالگی ممکن است برای این کار بزرگ خیلی جوان باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She served a two-year stint as an aide to Congressman Jim McNulty.
[ترجمه گوگل]او به مدت دو سال به عنوان دستیار نماینده کنگره، جیم مک نالتی، خدمت کرد [ترجمه ترگمان]او به عنوان دستیار نماینده کنگره جیم McNulty به مدت دو سال خدمت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Companies aide still trying to find how best to describe these new work arrangements for people.
[ترجمه گوگل]کمکهای شرکتها هنوز در تلاش هستند تا بهترین راه را برای توصیف این ترتیبات کاری جدید برای مردم بیابند [ترجمه ترگمان]شرکت ها هنوز در تلاش هستند تا نحوه توصیف این کاره ای جدید برای مردم را پیدا کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Anderson has worked as an aide to the mayor for three years.
[ترجمه گوگل]اندرسون به مدت سه سال به عنوان دستیار شهردار کار کرده است [ترجمه ترگمان]اندرسون سه سال است که به عنوان دستیار شهردار کار می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Amelia went to work as a nurse's aide in the children's wing of the hospital.
[ترجمه گوگل]آملیا به عنوان کمک پرستار در بخش کودکان بیمارستان مشغول به کار شد [ترجمه ترگمان]آملیا به عنوان دستیار پرستار در بخش کودکان بیمارستان کار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Hayworth calls Owens, a former aide to then-Sen.
[ترجمه گوگل]هایورث با اوونز، دستیار سابق سن، تماس می گیرد [ترجمه ترگمان]Hayworth calls اونز، دستیار سابق و سپس سناتور [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A Royal aide on the marriage of Charles and Diana.
[ترجمه گوگل]دستیار سلطنتی در ازدواج چارلز و دایانا [ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران سلطنتی ازدواج چارلز و دایانا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The cantankerous aide organized support for health care reform, coordinated the Whitewater defense and helped chart the course to renomination.
[ترجمه گوگل]دستیار پرخاشگر حمایت از اصلاحات مراقبت های بهداشتی را سازماندهی کرد، دفاع وایت واتر را هماهنگ کرد و به ترسیم مسیر تغییر نامگذاری کمک کرد [ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران cantankerous که از اصلاح مراقبت های بهداشتی حمایت کرده بود، دفاع Whitewater را هماهنگ کرد و به نمودار مسیر to کمک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A White House aide told the media everything he knew about the President's private life.
[ترجمه گوگل]یکی از دستیاران کاخ سفید هر آنچه در مورد زندگی خصوصی رئیس جمهور می دانست به رسانه ها گفت [ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران کاخ سفید به رسانه ها تمام چیزهایی را که در مورد زندگی خصوصی رئیس جمهور می دانست به رسانه ها گفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بر دست (اسم)
assistant, aide
انگلیسی به انگلیسی
• adjutant, assistant, helper, second an aide is an assistant to a person who has an important job, especially in government or in the armed forces.
پیشنهاد کاربران
۱. دستیار ۲. مشاور ۳. آجودان مثال: I introduce my aide Sara to you. دستیارم سارا را به شما معرفی می کنم.
یار مثال: She works as an aide to the mayor. او به عنوان یک یار برای شهردار کار می کند. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
دستیار، معاون، مشاور
لانگمن دیکشنری : کمکیار _ دستیار e. g. the nurse's aide will bring you an extra pillow دستیار پرستار برای شما یک بالشت اضافه خواهد آورد. 🔻 توجه 🔻 شاید براتون سوال بشه که فرقaide با aid چیه ؟! در جواب باید بگم هر دو هم آوا هستن ( تلفظ مشابه ای دارن ) و همچنین هر دو مترادف هم هستن اما واژه aid می تونه هم در حالت اسم ، صفت و هم در حالت فعل به کار بره اما واژه aide فقط در حالت اسم که به معنای کمکیار یا دستیار هست در متن به کار می ره . ... [مشاهده متن کامل]
نمونه برداری
Laptop stolen from Pelosi's office during storming of U. S. Capitol, says aide طی یورش ( اوباش ) به کاخ کنگره آمریکا لپ تاپی از دغچفتر کار خانم Pelosi دزدیده شده است، دستیار ( ویژه ) ش میگه
دستیارویژه، آجودان
دستیار ( مخصوصا در رابطه با سیاستمداران ) :Example a presidential aide