ahistorical

جمله های نمونه

1. Most significantly, an ahistorical, largely theoretical, emphasis on cultural difference remains limited.
[ترجمه گوگل]مهم‌تر از همه، تأکید غیرتاریخی، عمدتاً نظری، بر تفاوت‌های فرهنگی محدود است
[ترجمه ترگمان]به طور قابل توجهی، یک ahistorical، که عمدتا نظری است، تاکید بر تفاوت فرهنگی محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An academic historian and a former United Nations official, Mr Thant accuses the simplifiers of an “ahistorical” approach.
[ترجمه گوگل]یک مورخ دانشگاهی و یک مقام سابق سازمان ملل، آقای تانت، ساده‌سازان را به رویکردی «غیر تاریخی» متهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک تاریخدان دانشگاهی و یکی از مقامات سابق سازمان ملل متحد، آقای Thant the را به رویکرد \"ahistorical\" متهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If Americans' ahistorical sense of their global decline prompts educators to come up with innovative new ideas, that's all to the good.
[ترجمه گوگل]اگر احساس غیرتاریخی آمریکایی ها از افول جهانی خود، مربیان را به ارائه ایده های نوآورانه ترغیب می کند، همه چیز خوب است
[ترجمه ترگمان]اگر آمریکایی ها حس انحطاط جهانی خود را درک کنند، مربیان را وادار به آمدن به ایده های جدید جدید می کند، که همه چیز خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What ahistorical is the need to hope.
[ترجمه گوگل]چه غیرتاریخی است نیاز به امید
[ترجمه ترگمان]چیزی که نیاز به امید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the Thames Tunnel is ahistorical milestone in tunnel engineering .
[ترجمه گوگل]اما تونل تیمز نقطه عطف غیرتاریخی در مهندسی تونل است
[ترجمه ترگمان]اما تونل Thames نقطه عطفی در مهندسی تونل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Specifically, Landy shows how folklore, however "natural" and ahistorical it may seem, is constituted through changing representations of the state, civil society, subjectivity, knowledge, and power.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، لندی نشان می دهد که چگونه فولکلور، هر چند "طبیعی" و غیرتاریخی به نظر برسد، از طریق بازنمایی های تغییر دولت، جامعه مدنی، ذهنیت، دانش و قدرت شکل می گیرد
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، Landy نشان می دهد که چگونه فولکلور، با این حال \"طبیعی\" و \"ahistorical\"، از طریق تغییر نمایش های وضعیت، جامعه مدنی، ذهنیت، دانش و قدرت تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This appears reactionary because Freud states it in such general, ahistorical terms.
[ترجمه گوگل]این امر ارتجاعی به نظر می رسد زیرا فروید آن را در چنین اصطلاحات کلی و غیرتاریخی بیان می کند
[ترجمه ترگمان]این به نظر ارتجاعی به نظر می رسد، زیرا فروید آن را به طور کلی بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Without the meditative background that is criticism, works become isolated gestures, ahistorical accidents, soon forgotten.
[ترجمه گوگل]بدون پیش‌زمینه مراقبه‌ای که نقد است، آثار به حرکاتی منزوی، حوادث غیرتاریخی تبدیل می‌شوند که به زودی فراموش می‌شوند
[ترجمه ترگمان]بدون پیش زمینه متفکرانه که مورد انتقاد است، کارها به صورت حرکات مجزا و به سرعت از یاد رفته و به زودی فراموش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But many of the tea-partiers have invented a strangely ahistorical version of it.
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از شرکت کنندگان چای، نسخه ای غیرتاریخی عجیب از آن اختراع کرده اند
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از این چای، نسخه عجیبی از آن اختراع کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This collapses the specific features of what is going on today and turns everything into an ahistorical mess.
[ترجمه گوگل]این ویژگی های خاص آنچه امروز در حال وقوع است فرو می ریزد و همه چیز را به یک آشفتگی غیرتاریخی تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]این امر ویژگی های خاص آنچه که امروز اتفاق می افتد را فرو می پاشد و همه چیز را به یک آشفتگی تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not pertaining to history, not historical

پیشنهاد کاربران

فاقد سندیت و پشتوانۀ تاریخی
فراتاریخی
مستقل از تاریخ
بی تاثیر از تاریخ
چیزی که در طول تاریخ تغییر چندانی نمیکند
ضد تاریخی ، ضد تاریخ بودن ، عقیده مخالف با تجربیات تاریخی
غیرتاریخی - بدون پیشینه تاریخی

بپرس