ahead of


پیش از، جلو، مقدم بر

بررسی کلمه

حرف اضافه ( preposition )
(1) تعریف: further toward the front than.
متضاد: behind

- The people ahead of me in the ticket line got the last seats.
[ترجمه گوگل] افرادی که جلوتر از من در خط بلیط بودند، آخرین صندلی ها را گرفتند
[ترجمه ترگمان] مردمی که جلوتر از من در صف بلیط بودند آخرین صندلی های ردیف آخر را گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in advance of; earlier in time than.
متضاد: after

- Our friends arrived at the restaurant ahead of us.
[ترجمه گوگل] دوستان ما جلوتر از ما به رستوران رسیدند
[ترجمه ترگمان] دوستامون جلوی ما رسیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: making more progress or having more success than.
مترادف: behind

- Our company is ahead of the competition with respect to product development.
[ترجمه گوگل] شرکت ما با توجه به توسعه محصول از رقبا جلوتر است
[ترجمه ترگمان] شرکت ما با توجه به توسعه محصول جلوتر از رقابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. An awesome challenge/task lies ahead of them.
[ترجمه گوگل]یک چالش/وظیفه عالی پیش روی آنهاست
[ترجمه ترگمان]یک چالش یا چالش شگفت انگیز پیش روی آن ها قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ahead of us lay ten days of intensive training.
[ترجمه گوگل]پیش روی ما ده روز تمرین فشرده بود
[ترجمه ترگمان]پیش از ما ده روز آموزش فشرده برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One runner forged ahead of the others and won the.
[ترجمه گوگل]یکی از دونده ها جلوتر از بقیه حرکت کرد و برنده شد
[ترجمه ترگمان]یکی از دوندگان جلو بقیه را گرفتند و برنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Abruptly the group ahead of us came to a standstill.
[ترجمه گوگل]ناگهان گروه جلوتر از ما به بن بست رسید
[ترجمه ترگمان]ناگهان گروهی که جلوتر از ما ایستاده بودند متوقف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She left one day ahead of him.
[ترجمه گوگل]یک روز جلوتر از او رفت
[ترجمه ترگمان]یک روز جلوتر از او رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The dream was always running ahead of me. To catch up, to live for a moment in unison with it, that was the miracle.
[ترجمه گوگل]رویا همیشه جلوی من بود رسیدن به عقب، برای لحظه ای زندگی کردن در هماهنگی با آن، این معجزه بود
[ترجمه ترگمان]رویا همیشه از من جلوتر بود برای گرفتن، برای یک لحظه با آن زندگی کردن، این معجزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The new bridge has been finished two years ahead of schedule.
[ترجمه گوگل]پل جدید دو سال زودتر از موعد مقرر به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]این پل جدید دو سال پیش از برنامه به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were sent ahead of the main troops to examine the enemy's position.
[ترجمه گوگل]آنها جلوتر از نیروهای اصلی اعزام شدند تا موقعیت دشمن را بررسی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از نیروهای اصلی برای بررسی موضع دشمن اعزام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jack was ahead of all other runners.
[ترجمه گوگل]جک از همه دوندگان جلوتر بود
[ترجمه ترگمان] جک \"جلوتر از همه runners بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Japanese company is light years ahead of its European competitors.
[ترجمه گوگل]این شرکت ژاپنی سال نوری از رقبای اروپایی خود جلوتر است
[ترجمه ترگمان]شرکت ژاپنی چند سال جلوتر از رقبای اروپایی خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You have your whole life ahead of you!
[ترجمه گوگل]شما تمام زندگی خود را در پیش دارید!
[ترجمه ترگمان]! تو کل زندگیت رو در پیش داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We have a formidable task ahead of us.
[ترجمه گوگل]ما کار سختی در پیش داریم
[ترجمه ترگمان]ما ماموریت مخوفی در پیش داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We're four hours ahead of New York .
[ترجمه گوگل]ما چهار ساعت جلوتر از نیویورک هستیم
[ترجمه ترگمان]ما چهار ساعت جلوتر از نیویورک هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ahead of you on the right will be a lovely garden.
[ترجمه گوگل]جلوی شما در سمت راست باغی زیبا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]پیش از شما در سمت راست یک باغ زیبا خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The world champion finished more than two seconds ahead of his nearest rival.
[ترجمه گوگل]قهرمان جهان بیش از دو ثانیه از نزدیکترین رقیب خود جلوتر به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]قهرمان جهان بیش از دو ثانیه جلوتر از نزدیک ترین رقیب خود به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

he will be opening the store ahead of their home match at the weekend.
او فروشگاه را قبل از بازی خانگی خود در آخر هفته باز خواهد کرد.
ahead of: قبل از
در روبه رو/در مقابل
در آستانه . . .
Although I have a lot of years of study ahead of me.
پیش رو
I have a really busy weekend ahead of me
Ahead of :پیش رو
در اولویت بودن
پیشرفته
جلوتر ( مثلا جلوتر از زمان بودن )
پیشاپیش
پیش رو

بپرس