معنی: اه، افسوس، اوخمعانی دیگر: (حرف ندا) آه، آوخ، افسوس، بلی، وای، مخفف: آمپر در ساعت (amp-hr و .a.h و ah و a-hr و a-hr هم می نویسند)، (گاه شماری اسلامی - مخفف لاتین: annohegirae) هجری، پس از هجرت، اوی، وه
• : تعریف: used to express surprise, joy, pain, agreement, dislike, and other emotions or reactions according to the context.
- Ah! I didn't see you there.
[ترجمه گوگل] آه! من تو را آنجا ندیدم [ترجمه ترگمان] آه! من تو رو اونجا ندیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Ah, yes, now I understand.
[ترجمه گوگل] آه، بله، حالا فهمیدم [ترجمه ترگمان] آه، بله، حالا می فهمم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Open your mouth wide and say "Ah".
[ترجمه ...] دهان خود را باز کنید و بگویید ( ( آه ) )
|
[ترجمه گوگل]دهان خود را کاملا باز کنید و بگویید "آه" [ترجمه ترگمان]دهان خود را باز کنید و بگویید \"آه\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Why has the train stopped? Ah, now we're off again.
[ترجمه گوگل]چرا قطار متوقف شده است؟ آه، حالا دوباره راه افتادیم [ترجمه ترگمان]چرا قطار ایستاد؟ آه، باز دوباره راه افتادیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Ah, here comes the bus at last!
[ترجمه گوگل]آه، بالاخره اتوبوس آمد! [ترجمه ترگمان]آه، بالاخره اتوبوس آمد! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Ah ! This is a waste of time!
[ترجمه گوگل]آه ! این اتلاف وقت است! [ترجمه ترگمان]آه! ! وقت تلف کردنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Have you seen my keys anywhere? Ah, there they are.
[ترجمه گوگل]آیا کلیدهای من را جایی دیده اید؟ آه، آنها هستند [ترجمه ترگمان]کلیدام رو جایی ندیدی؟ آه، اینم از این [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Ah well, better luck next time.
[ترجمه گوگل]اوه خب دفعه بعد بهتره موفق باشی [ترجمه ترگمان] خب، دفعه بعد موفق باشی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ah, I was still footloose and fancy-free in those days.
[ترجمه گوگل]آه، من در آن روزها هنوز دست و پا بسته و بی خیال بودم [ترجمه ترگمان]آه، من اون روزها هنوز آدم بی بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند و بند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We were young and madly in love. Ah, those were the days!
[ترجمه گوگل]ما جوان بودیم و دیوانه وار عاشق آه، یاد آن روزها بخیر! [ترجمه ترگمان]ما جوان و دیوانه وار عاشق بودیم آه، چه روزهایی بود! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Ah, this is the life! Lying on the beach, sipping cool drinks.
[ترجمه گوگل]آه، این زندگی است! دراز کشیدن در ساحل، نوشیدن نوشیدنی های خنک [ترجمه ترگمان]آه، این زندگی است! کنار ساحل دراز کشیده و نوشیدنی خنک می نوشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Ah, look - here's the postman.
[ترجمه گوگل]آه، نگاه کن - پستچی اینجاست [ترجمه ترگمان] اه، ببین، این پستچی - ه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Ah, so you've bought new slippers yet!
[ترجمه گوگل]آه، پس شما هنوز دمپایی جدیدی خریده اید! [ترجمه ترگمان]آه، پس هنوز کفش نو خریدید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He called you a bad name, did he? Ah, diddums!
[ترجمه گوگل]او شما را با نام بدی صدا می کرد، نه؟ آه، دیدم! [ترجمه ترگمان]اسم بدی بهت گفت، مگه نه؟ آه، diddums! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Ah, that's better. I needed to sit down.
[ترجمه گوگل]آه، این بهتر است باید بشینم [ترجمه ترگمان]اوه، این بهتر است باید بشینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[برق و الکترونیک] ampere-hour-آمپر - ساعت واحد مقدار الکتریسیته . از حاصلضرب جریان بر حسب آمپر در زمان عبور بر حسب ساعت به دست می آید . نشانه ی مقدار انرژی است که یک باتری ثانویه تا قبل از نیاز به پر شدن مجدد و با یک باتری اولیه تا قبل از تعویض شدن می تواند تحویل دهد. [مهندسی گاز] امپردرساعت، امپرساعت
انگلیسی به انگلیسی
• word used to express a variety of emotions (delight, relief, surprise or contempt) when you want to express agreement, surprise, pleasure, or sympathy, you can say `ah'.
پیشنهاد کاربران
هجری قمری مثال: ” When Imam Hussain was martyred in Muharram in the year 61 AH, this event was postponed. زمانی که امام حسین ( ع ) در محرم سال ۶۱ هجری قمری به شهادت رسید این واقعه به تاخیر افتاد.
آه مثال: She sighed with relief, "Ah, finally home. " او با آرامشی نیکو، آه کشید: "آه، سرانجام خانه. " *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی