aground

/əˈɡraʊnd//əˈɡraʊnd/

معنی: بزمین، بگل نشسته، در زمین
معانی دیگر: (در مورد کشتی) به گل نشسته، برساحل، در ته (دریا)، بر زمین، نشسته

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: on or onto ground, esp. under water.
مترادف: ashore, high and dry
مشابه: adrift

- The ship ran aground on the reef.
[ترجمه گوگل] کشتی روی صخره به گل نشست
[ترجمه ترگمان] کشتی روی صخره به گل نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: touching or stuck on ground, esp. under water; stranded.
مترادف: beached, castaway, grounded, stranded
متضاد: afloat
مشابه: adrift, deserted, shipwrecked, stuck

جمله های نمونه

1. planes aground and aloft
هواپیماهای نشسته و در پرواز

2. the boat ran aground
کشتی به گل نشست

3. the ship ran aground
کشتی به گل نشست.

4. The ship ran aground on a submerged reef.
[ترجمه گوگل]کشتی بر روی یک صخره غوطه ور به گل نشست
[ترجمه ترگمان]کشتی در یک صخره زیر آب غرق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ship went aground and started to break up.
[ترجمه گوگل]کشتی غرق شد و شروع به شکستن کرد
[ترجمه ترگمان]کشتی به گل نشست و شروع به شکستن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tanker ran aground in heavy seas and is breaking up on the rocks.
[ترجمه گوگل]نفتکش در دریاهای سنگین به گل نشست و در حال شکستن روی صخره ها است
[ترجمه ترگمان]تانکر در دریاهای سنگین به گل نشسته است و در حال شکستن سنگ ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ship is currently aground off the Brittany coast.
[ترجمه گوگل]این کشتی در حال حاضر در سواحل بریتنی به گل نشسته است
[ترجمه ترگمان]کشتی در حال حاضر در ساحل Brittany به گل نشسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They plan to refloat the ship now aground on the island of Stroma.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند کشتی را که اکنون در جزیره استروما غرق شده است دوباره شناور کنند
[ترجمه ترگمان]نقشه آن ها این است که کشتی را اکنون در جزیره of به گل انداخته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The boat ran aground on a shoal.
[ترجمه گوگل]قایق در یک سوله به گل نشست
[ترجمه ترگمان]قایق به گل نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The oil tanker ran aground on a sandbank.
[ترجمه گوگل]تانکر نفت در یک ساحل شنی به گل نشست
[ترجمه ترگمان]تانکر نفت در یک sandbank به گل نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A Greek oil tanker has run aground.
[ترجمه گوگل]یک نفتکش یونانی غرق شد
[ترجمه ترگمان]یک تانکر نفت یونان به گل نشسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their boat went aground on a sand bank.
[ترجمه گوگل]قایق آنها در یک ساحل شنی غرق شد
[ترجمه ترگمان]قایق آن ها روی یک ساحل شنی به گل نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Of possession as the delusion we all run aground on.
[ترجمه گوگل]مالکیت به مثابه هذیبی است که همه ما به آن دچار می شویم
[ترجمه ترگمان]در اختیار داشتن توهم است که همه ما به زمین زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The casualty could be seen aground on the Mid Haisbro Sand, lifting slightly in the moderate swell.
[ترجمه گوگل]مجروح را می‌توان روی زمین‌های Mid Haisbro Sand مشاهده کرد و در حالت تورم متوسط ​​کمی بالا آمد
[ترجمه ترگمان]این حادثه را می توان در میانه Haisbro ساند مشاهده کرد و کمی در حالت متوسط بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بزمین (صفت)
aground

بگل نشسته (صفت)
aground

در زمین (قید)
aground

انگلیسی به انگلیسی

• onto the shore (as in a ship)
if a ship runs aground, it touches the ground in a shallow part of a river, lake, or the sea.

پیشنهاد کاربران

به خشکی نشسته
aground ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: به‏گِل‏نشسته
تعریف: ویژگی کشتی‏ای که به گِل نشسته است

بپرس