agronomic

/æɡrəˈnɑːmɪk//ˌæɡrəʊˈnɒmɪk/

معنی: کشاورزی، فلاحتی
معانی دیگر: کشاورزی، فلاحتی

جمله های نمونه

1. Growth promoters reduce stem height, but agronomic factors influence crop lodging heavily.
[ترجمه گوگل]محرک های رشد ارتفاع ساقه را کاهش می دهند، اما عوامل زراعی به شدت بر اسکان محصول تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]ترویج کننده های رشد ارتفاع ساقه را کاهش می دهند، اما عوامل agronomic تاثیر زیادی بر بستری شدن محصول دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most conservation schemes combine both mechanical and agronomic techniques, and in many instances they are complementary.
[ترجمه گوگل]بیشتر طرح‌های حفاظتی، تکنیک‌های مکانیکی و زراعی را با هم ترکیب می‌کنند و در بسیاری از موارد مکمل یکدیگر هستند
[ترجمه ترگمان]اکثر طرح های حفاظتی هم تکنیک های مکانیکی و هم agronomic را ترکیب می کنند و در بسیاری از موارد مکمل یکدیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The resistance to sclerotinia was related with some agronomic traits.
[ترجمه گوگل]مقاومت به اسکلروتینیا با برخی از صفات زراعی مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]مقاومت در برابر sclerotinia با برخی ویژگی های agronomic مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The result showed that the differences of agronomic traits among different sowing dates were extremely significant.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که تفاوت صفات زراعی در بین تاریخ های مختلف کاشت بسیار معنی دار بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان داد که تفاوت ویژگی های agronomic در بین تاریخ های مختلف کاشت بسیار قابل توجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The introduction of advance agronomic techniques has contributed greatly to the development of agriculture, as indicated by statistics showing increased output in each of the past five years.
[ترجمه گوگل]همانطور که توسط آمار نشان می دهد که تولید در هر یک از پنج سال گذشته افزایش یافته است، معرفی تکنیک های پیشرفته زراعی کمک زیادی به توسعه کشاورزی کرده است
[ترجمه ترگمان]معرفی تکنیک های پیشرفته agronomic تا حد زیادی به توسعه کشاورزی کمک کرده است، همانطور که آمار نشان می دهد بازده افزایش در هر یک از پنج سال گذشته نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hereditary potency of agronomic characters and nutritional characteristics were analyzed according to 15 vegetable soybean varieties at the podding stage.
[ترجمه گوگل]قدرت ارثی صفات زراعی و ویژگی های تغذیه ای با توجه به 15 رقم سویا گیاهی در مرحله غلاف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]قدرت Hereditary شخصیت agronomic و ویژگی های تغذیه ای طبق ۱۵ نوع سویا و سویا در مرحله podding آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Currently, evaluations primarily focus on the agronomic ramifications and on possible health effects.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، ارزیابی‌ها عمدتاً بر پیامدهای زراعی و اثرات احتمالی سلامتی متمرکز هستند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، ارزیابی های اولیه بر روی پیامدها و تاثیرات احتمالی سلامت متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In water-saving irrigation development, agronomic water conservation should be emphasized in order to realize maximize benefit both water and agricultural resources.
[ترجمه گوگل]در توسعه آبیاری صرفه جویی در مصرف آب، صرفه جویی در آب زراعی باید مورد تاکید قرار گیرد تا به حداکثر رساندن منفعت هم برای منابع آب و هم از منابع کشاورزی حاصل شود
[ترجمه ترگمان]در توسعه آبیاری صرفه جویی در آب، حفاظت از آب agronomic باید به منظور تحقق حداکثر منفعت منابع آب و کشاورزی مورد تاکید قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The introduction of adcance agronomic techniques has contributed greatly to the development of agriculture, as indicated by statistics showing increased output in each of the past five years.
[ترجمه گوگل]همانطور که توسط آمار نشان می دهد که تولید در هر یک از پنج سال گذشته افزایش یافته است، معرفی تکنیک های کشاورزی پیشرفته کمک زیادی به توسعه کشاورزی کرده است
[ترجمه ترگمان]معرفی تکنیک های adcance agronomic به توسعه کشاورزی کمک زیادی کرده است، همانطور که آمار نشان می دهد بازده افزایش در هر یک از پنج سال گذشته نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Detailed to discuss and assess the agronomic characters, quality superiority and yield potential of Germany malting barley varieties, and put forward some direct and indirect guidance suggestions.
[ترجمه گوگل]جزئیات برای بحث و ارزیابی خصوصیات زراعی، برتری کیفی و پتانسیل عملکرد ارقام جو مالتینگ آلمان، و ارائه برخی پیشنهادات راهنمایی مستقیم و غیرمستقیم
[ترجمه ترگمان]مفصل برای بحث و ارزیابی شخصیت agronomic، برتری کیفیت و پتانسیل تولید انواع جو جو جو، و ارائه پیشنهادها راهنمایی مستقیم و غیر مستقیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. EPDT is providing agronomic advice and grading training to prepare farmers to reap and grade the chilies once they are ripe.
[ترجمه گوگل]EPDT مشاوره زراعی و آموزش درجه بندی ارائه می دهد تا کشاورزان را برای درو و درجه بندی فلفل ها پس از رسیدن آماده کند
[ترجمه ترگمان]EPDT توصیه agronomic را ارائه می دهد و درجه بندی آموزش را برای آماده سازی کشاورزان برای جمع آوری و درجه بندی the زمانی که مناسب هستند فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gray multidimensional comprehensive feudatory degree evaluation on main agronomic characters was conducted with 6 varieties.
[ترجمه گوگل]ارزیابی درجه فئوداتیو جامع چند بعدی خاکستری بر روی صفات اصلی زراعی با 6 رقم انجام شد
[ترجمه ترگمان]ارزیابی کلی چندبعدی Gray بر روی شخصیت های اصلی agronomic با ۶ نوع انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Yield capacity and main agronomic characters were all affected by the cytoplasmic herbicide resistant gene in most of the backcross, composite cross and F2 populations.
[ترجمه گوگل]ظرفیت عملکرد و ویژگی‌های اصلی زراعی همگی تحت تأثیر ژن مقاوم به علف‌کش سیتوپلاسمی در اکثر جمعیت‌های متقاطع، متقاطع کامپوزیت و F2 قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]ظرفیت Yield و شخصیت های اصلی agronomic همگی تحت تاثیر ژن مقاوم در برابر علف کش پری در بسیاری از جمعیت های backcross، cross کامپوزیت و F ۲ قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The main agronomic traits and cytology of BC1F BC1F BC1F4 between Elymus dahuricus, Hordeum brevisubulatum were studied.
[ترجمه گوگل]صفات زراعی اصلی و سیتولوژی BC1F BC1F BC1F4 بین Elymus dahuricus، Hordeum brevisubulatum مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اصلی agronomic و cytology of BC۱F BC۱F۴ بین Elymus dahuricus و Hordeum brevisubulatum مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشاورزی (صفت)
agricultural, agronomic, agronomical

فلاحتی (صفت)
agricultural, agronomic, agronomical

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to agronomy (branch of agriculture dealing with agricultural production and soil management)

پیشنهاد کاربران

بپرس