agriculturist

/ˌæɡrəˈkʌltʃərɪst//ˌæɡrɪˈkʌltʃərɪst/

معنی: کشاورز، دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
معانی دیگر: کارشناس کشاورزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: agriculturalist (n.)
(1) تعریف: an expert in the applied science of agriculture.

(2) تعریف: a farmer.

جمله های نمونه

1. The boy aims at becoming an agriculturist.
[ترجمه گوگل]هدف پسر این است که یک کشاورز شود
[ترجمه ترگمان]هدف این پسر تبدیل شدن به یک کشاورز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This finding should interest agriculturists in the West.
[ترجمه گوگل]این یافته باید کشاورزان غرب را مورد توجه قرار دهد
[ترجمه ترگمان]این یافته باید منافع را در غرب مورد توجه قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As an agriculturist he has to take him in the garden for practical training.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کشاورز باید او را برای آموزش عملی به باغ ببرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کشاورز، او باید او را برای تمرینات عملی به باغ ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The agriculturists, on the other hand, had been poor and numerous, supported only by pamphleteers.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، کشاورزان فقیر و متعدد بودند و فقط جزوه نویسان از آنها حمایت می کردند
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، agriculturists، تهیدست و بی شماری بودند، و فقط از طریق جزوه نویسان حمایت می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But young Walter Franklin was a modem agriculturist.
[ترجمه گوگل]اما والتر فرانکلین جوان یک کشاورز مدرن بود
[ترجمه ترگمان]اما والتر فرانکلین جوان دانشجوی تازه کشاورزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her husband is an agriculturist for the local government and also a private farmer.
[ترجمه گوگل]شوهر او یک کشاورز برای دولت محلی و همچنین یک کشاورز خصوصی است
[ترجمه ترگمان]شوهرش یک کشاورز کشاورز برای دولت محلی و همچنین یک کشاورز خصوصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For agriculturist, there is interesting information on the potential and problems of natural - based pesticides.
[ترجمه گوگل]برای کشاورز، اطلاعات جالبی در مورد پتانسیل و مشکلات آفت کش های مبتنی بر طبیعی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای کشاورزی، اطلاعات جالبی درباره پتانسیل و مشکلات آفت کش های مبتنی بر طبیعی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But young Walter Franklin was a modern agriculturist.
[ترجمه گوگل]اما والتر فرانکلین جوان یک کشاورز مدرن بود
[ترجمه ترگمان]اما والتر فرانکلین جوان کشاورز جدید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After a long delay, the agriculturist was finally granted an appointment by the minister of agriculture.
[ترجمه گوگل]سرانجام پس از مدت ها تأخیر، انتصابی از سوی وزیر کشاورزی به کشاورز اعطا شد
[ترجمه ترگمان]پس از یک تاخیر طولانی، بخش کشاورزی در نهایت به وسیله وزیر کشاورزی منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This helps to explain the unfortunate experience of a certain agriculturist from the U. S. assigned to duty in another country.
[ترجمه گوگل]این به توضیح تجربه ناخوشایند یک کشاورز خاص از ایالات متحده که به وظیفه در کشور دیگری منصوب شده است کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این کار به تشریح تجربه تاسف بار یک کشاورز خاص از ایالات زیر کمک می کند اس که در یک کشور دیگر وظیفه خود را به عهده گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشاورز (اسم)
agriculturalist, farmer, peasant, tiller, planter, agronomist, agriculturist, yeoman, husband, husbandman

دانشجوی دانشکدهء کشاورزی (اسم)
agriculturalist, agriculturist

انگلیسی به انگلیسی

• farmer; expert on farming or raising livestock

پیشنهاد کاربران

بپرس