agonizingly


بارنج، باتقلا

جمله های نمونه

1. The tortoise crept along at an agonizingly slow speed.
[ترجمه گوگل]لاک پشت با سرعتی آهسته آهسته می خزد
[ترجمه ترگمان]لاک پشت با سرعت دستی آهسته آهسته جلو آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Aircraft production continued to plod along at an agonizingly slow pace.
[ترجمه گوگل]تولید هواپیما با سرعت بسیار آهسته ای به رشد خود ادامه داد
[ترجمه ترگمان]تولید هواپیما با سرعتی بسیار آهسته به سوی plod ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If progress seems agonizingly slow, take heart.
[ترجمه گوگل]اگر پیشرفت بسیار آهسته به نظر می رسد، دل ببندید
[ترجمه ترگمان]اگر پیشرفت به طور دردناکی کند به نظر می رسد، قلب را بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Progress was agonizingly slow.
[ترجمه گوگل]پیشرفت بسیار آهسته بود
[ترجمه ترگمان]ترقی بسیار آهسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The hard drive was the culprit, which was agonizingly sluggish.
[ترجمه گوگل]هارد دیسک مقصر بود که به طرز عذاب آوری کند بود
[ترجمه ترگمان]این حرکت سخت، مقصر اصلی بود که به نظر می رسید او را آزار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His body was agonizingly slender and lithe.
[ترجمه گوگل]بدنش به طرز غم انگیزی باریک و نرم بود
[ترجمه ترگمان]بدنش درد می کرد، لاغر و لاغر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tortoise along at an agonizingly slow speed.
[ترجمه گوگل]لاک پشت با سرعت آهسته آهسته حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]لاک پشت با سرعت بسیار آهسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If it were real, that would have been agonizingly painful.
[ترجمه گوگل]اگر واقعی بود، بسیار دردناک بود
[ترجمه ترگمان]اگر واقعی بود واقعا دردناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. PARIS (Reuters) - A retired French carpenter came agonizingly close to becoming the first one-armed man to swim the English Channel, but was forced to abandon his bid within sight of the French coast.
[ترجمه گوگل]پاریس (رویترز) - یک نجار بازنشسته فرانسوی به طرز دردناکی به اولین مرد تک دستی تبدیل شد که کانال مانش را شنا کرد، اما مجبور شد پیشنهاد خود را در چشمان سواحل فرانسه رها کند
[ترجمه ترگمان]پاریس (رویترز)- یک نجار بازنشسته فرانسوی به گونه ای درد اور نزدیک شد که اولین مرد مسلح بود که به کانال مانش شنا کرد، اما مجبور شد پیشنهاد خود را به محض دیدن ساحل فرانسه ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I feel that same process happening here, albeit agonizingly slowly.
[ترجمه گوگل]من احساس می‌کنم که همین روند در اینجا اتفاق می‌افتد، هرچند آهسته آهسته
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم همان فرآیند در اینجا اتفاق می افتد، هرچند به گونه ای درد آور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even our fastest rockets are agonizingly slow when faced with the gulf of interplanetary space.
[ترجمه گوگل]حتی سریع‌ترین موشک‌های ما در مواجهه با خلیج فضای بین سیاره‌ای به‌شدت کند هستند
[ترجمه ترگمان]حتی سریع ترین راکت ها وقتی که با فاصله بین فضای بین سیاره ای رو به رو می شوند، به طور درد آوری آهسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tortoise crept along at agonizingly slow speed.
[ترجمه گوگل]لاک پشت با سرعت آهسته آهسته ای در کنار هم می خزید
[ترجمه ترگمان]لاک پشت آهسته آهسته آهسته جلو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were at least agonizingly aware of the easy money in the vicinity.
[ترجمه گوگل]آنها حداقل به طرز عذاب آوری از پول آسان در مجاورت آگاه بودند
[ترجمه ترگمان]دست کم به نحو دردناکی از پول ساده آن حوالی آگاه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Something hit the back of his neck an agonizingly painful blow.
[ترجمه گوگل]چیزی به پشت گردنش ضربه دردناکی زد
[ترجمه ترگمان]چیزی به پشت گردنش ضربه دردناکی ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a tormented manner

پیشنهاد کاربران

بپرس