agonistic

/ˌæɡəˈnɪstɪk//ˌæɡəʊˈnɪstɪk/

معنی: مجادلهای، مشاجرهای، ورزشی، پهلوانی، کوشش امیز، جنگجو، مستعد جنگ
معانی دیگر: (یونان کهن) مسابقه ای، هماوردی، وابسته به ورزش، اهل زد و خورد، کشمکش گر، هماوردگر، وابسته به مسابقات باستانی یونان

جمله های نمونه

1. Thus grooming partners may form a coalition during agonistic encounters.
[ترجمه گوگل]بنابراین شرکای آراسته ممکن است در طول برخوردهای عذاب آور ائتلافی تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]بنابراین شرکای نظافت می توانند در طول برخوردهای agonistic ائتلافی تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On agonistic field, player strive to be the first, cheering squad Populars feeling ran high.
[ترجمه گوگل]در زمین رنج‌آور، بازیکن تلاش می‌کند اولین تیمی باشد که تشویق می‌کند
[ترجمه ترگمان]در میدان agonistic بازیکن تلاش می کند که اولین نفری باشد که احساس خوشحالی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Problem of agonistic problem answering question having a pen, ballot answering question, risk to wait.
[ترجمه گوگل]مشکل مشکل آگونیستی در پاسخ به سؤال داشتن قلم، پاسخ به سؤال رای، خطر انتظار
[ترجمه ترگمان]مشکل حل مساله پاسخ دادن به سوال داشتن قلم، برگه رای در پاسخ به سوال، ریسک صبر کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This antibody agonistic effect on the CD 40 receptor.
[ترجمه گوگل]این آنتی بادی اثر آگونیستی بر گیرنده CD 40 دارد
[ترجمه ترگمان]این آنتی بادی بر روی CD ۴۰ گیرنده تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the meantime, outstanding to agonistic organization job unit beard and hair is outstanding constituent award.
[ترجمه گوگل]در این بین، ریش و موی واحد شغلی سازمان آگونیست برجسته جایزه تشکیل دهنده برجسته است
[ترجمه ترگمان]در این میان، برجسته بودن ریش و موی واحد شغلی سازمان، برنده جایزه اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The compounds show a high and selective binding affinity for the histamine H3 receptor, indicating histamine H3 receptor antagonistic, inverse agonistic or agonistic activity.
[ترجمه گوگل]این ترکیبات میل پیوندی انتخابی و بالایی را برای گیرنده هیستامین H3 نشان می دهند که نشان دهنده فعالیت آنتاگونیستی، آگونیستی معکوس یا آگونیستی گیرنده هیستامین H3 است
[ترجمه ترگمان]این ترکیبات یک میل اتصال بالا و انتخابی برای گیرنده هیستامین را نشان می دهند، که با نشان دادن receptor های گیرنده هیستامین، antagonistic معکوس یا فعالیت agonistic را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Can say, from Adam · Si Mi since, this kind agonistic never had stopped.
[ترجمه گوگل]می توان گفت، از Adam · Si Mi از آنجایی که، این نوع آگونیست هرگز متوقف نشده بود
[ترجمه ترگمان]از طرف آدام ·، از اون به بعد، این نوع جنگ هیچوقت متوقف نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجادله ای (صفت)
agonistic

مشاجرهای (صفت)
agonistic

ورزشی (صفت)
agonistic, athletic, sporty, sportive

پهلوانی (صفت)
agonistic, athletic

کوشش امیز (صفت)
agonistic

جنگجو (صفت)
combatant, belligerent, combative, agonistic, bellicose, pugnacious, martial

مستعد جنگ (صفت)
agonistic

انگلیسی به انگلیسی

• strenuous; combative

پیشنهاد کاربران

بپرس