agonist

/ˈæɡənəst//ˈæɡənist/

(تئاتر) شخصیت عمده ی نمایش که در کشمکشی شرکت دارد، هماوردگر، دچار کشمکش، دچار اضطراب

جمله های نمونه

1. Agonists are substances which are so similar to a specific neurotransmitter they can occupy that neurotransmitter's receptor perfectly.
[ترجمه گوگل]آگونیست ها موادی هستند که آنقدر شبیه به یک انتقال دهنده عصبی خاص هستند که می توانند گیرنده آن انتقال دهنده عصبی را کاملاً اشغال کنند
[ترجمه ترگمان]agonists موادی هستند که مشابه یک انتقال دهنده عصبی خاص هستند که می توانند به طور کامل گیرنده های انتقال دهنده عصبی را اشغال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This drug is the only dopamine agonist generally available.
[ترجمه گوگل]این دارو تنها آگونیست دوپامین است که به طور کلی موجود است
[ترجمه ترگمان]این دارو تنها دوپامین (agonist)است که به طور کلی در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rotigotine is a non - ergolinic dopamine receptor agonist available as a patch for once - daily use.
[ترجمه گوگل]روتیگوتین یک آگونیست گیرنده دوپامین غیر ارگولینیک است که به صورت پچ برای یک بار مصرف در روز در دسترس است
[ترجمه ترگمان]Rotigotine یک گیرنده - ergolinic ergolinic است که به صورت تکه ای برای استفاده روزانه در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To investigate the effect of doparnine receptor agonist piribedil on dopamine transporter.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر آگونیست گیرنده دوپارنین پیریبدیل بر ناقل دوپامین
[ترجمه ترگمان]هدف از این تحقیق بررسی تاثیر گیرنده doparnine بر روی انتقال دهنده دوپامین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. TRPV 1 agonist. Analgesic. Has antifungal, antimicrobial and antioxidant properties.
[ترجمه گوگل]آگونیست TRPV 1 ضد درد دارای خواص ضد قارچی، ضد میکروبی و آنتی اکسیدانی است
[ترجمه ترگمان]TRPV ۱ agonist Analgesic خاصیت ضد قارچی، ضد میکروبی و آنتی اکسیدان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion The procedure which chemical agonist activating platelets is related to Ca 2 + concentration.
[ترجمه گوگل]ConclusionThe روش که آگونیست شیمیایی فعال پلاکت ها به غلظت Ca2 + مربوط است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روندی که agonist های فعال را فعال می کند به غلظت Ca ۲ + مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Inverse agonist is a new type of classification.
[ترجمه گوگل]آگونیست معکوس نوع جدیدی از طبقه بندی است
[ترجمه ترگمان]معکوس کردن معکوس نوع جدیدی از طبقه بندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A noncompetitive antagonist prevents the agonist from producing any effect at a given receptor site.
[ترجمه گوگل]یک آنتاگونیست غیررقابتی از ایجاد هر گونه اثر آگونیست در محل گیرنده معین جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]یک حریف noncompetitive از تولید هر گونه اثر در یک سایت گیرنده مشخص جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Treatment of cells with the TLR-4 agonist, LPS, did not reduce trophoblast cell viability.
[ترجمه گوگل]درمان سلول ها با آگونیست TLR-4، LPS، زنده ماندن سلول تروفوبلاست را کاهش نداد
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن سلول ها با TLR - ۴ agonist، LPS، viability سلولی trophoblast را کاهش نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Recent investigation suggested that inverse agonist has potential clinical application.
[ترجمه گوگل]تحقیقات اخیر نشان داد که آگونیست معکوس کاربرد بالینی بالقوه دارد
[ترجمه ترگمان]بررسی های اخیر نشان داد که agonist معکوس کاربرد بالینی بالقوه ای دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. RESULTS & CONCLUSION: Partial dopamine recep tor agonist is effective and safe for schizophrenia.
[ترجمه گوگل]نتایج و نتیجه گیری: آگونیست گیرنده دوپامین جزئی برای اسکیزوفرنی مؤثر و بی خطر است
[ترجمه ترگمان]نتایج حاصل از نتیجه گیری: سطح بالای دوپامین (agonist)نسبی برای شیزوفرنی، موثر و ایمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The M receptor agonist pilocarpine was similar to the effects of ACh.
[ترجمه گوگل]پیلوکارپین آگونیست گیرنده M شبیه به اثرات ACh بود
[ترجمه ترگمان]گیرنده M agonist pilocarpine مشابه اثرات of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, recent reports indicate that angiopoietin-2 acts as agonist or antagonist to Tie2 in a context-dependent manner.
[ترجمه گوگل]با این حال، گزارش های اخیر نشان می دهد که angiopoietin-2 به عنوان آگونیست یا آنتاگونیست Tie2 به شیوه ای وابسته به زمینه عمل می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، گزارش ها اخیر نشان می دهند که angiopoietin - ۲ به عنوان agonist یا مخالف در رفتار وابسته به بافت عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Therefore, the detection of ? ? - agonist residue has been strengthened in all countries of the world.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تشخیص ? ? - باقیمانده آگونیست در تمام کشورهای جهان تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تشخیص چه؟ پسماند agonist در تمام کشورهای جهان تقویت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When bending the elbow the biceps are the agonist.
[ترجمه گوگل]هنگام خم شدن آرنج، عضله دوسر آگونیست است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آرنج را خم می کنید، عضلات دو بازو agonist هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• muscle whose activity is balanced by another related muscle (anatomy); competitor for a prize (as in ancient greece)

پیشنهاد کاربران

agonist ( پزشکی )
واژه مصوب: هم کنش
تعریف: 1. دارویی که موافق با اثر داروی دیگر عمل کند|||2. عضله‏ای که باعث شروع حرکت در بدن شود
ترکیباتی که به رسپتور ها متصل شده ( افینیتی یا جذب تمایلی دارند ) و پاسخ بیولوژیکی در بدن ایجاد می کنند.
داروی آگونیست یک ماده شیمیایی است که از لیگاند طبیعی تقلید می کند. بنابراین اتصال داروی آگونیست منجر به اثرات بیولوژیکی مشابه لیگاند طبیعی می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

آگونیست به همان محل اتصال لیگاند طبیعی متصل می شود. بنابراین، در صورت عدم وجود لیگاند طبیعی، داروهای آگونیست قادر به ارائه پاسخ کامل یا جزئی هستند.

مهارکننده
A drug capable of combining with receptors to initiate drug actions; it possesses affinity and intrinsic activity.

عضله ایی که کار خاصی انجام میدهد و حرکتی میکند
همساز
عضلات موافق

بپرس