agonising

جمله های نمونه

1. It was an agonising decision for him.
[ترجمه گوگل]این یک تصمیم دردناک برای او بود
[ترجمه ترگمان]این تصمیم سختی برای او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I spent days agonising over whether to take the job or not.
[ترجمه گوگل]من روزها را در مورد اینکه آیا این کار را قبول کنم یا نه، عذاب آور بودم
[ترجمه ترگمان]من چندین روز زجر کشیدم که این شغل رو قبول کنم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He underwent an agonising 48-hour wait for the results of tests.
[ترجمه گوگل]او 48 ساعت منتظر نتیجه آزمایشات شد
[ترجمه ترگمان]او تحت فشار ۴۸ ساعته منتظر نتایج آزمایش ها قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The accused faces an agonising wait while the jury considers its verdict.
[ترجمه گوگل]متهم در حالی که هیئت منصفه رای خود را بررسی می کند با انتظاری دردناک روبرو می شود
[ترجمه ترگمان]این متهم در حالی که هیات منصفه قضاوت خود را مورد بررسی قرار می دهد، در انتظار عذاب سختی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Every year, countless agonising deaths occur through the pollution of rivers from factories or oil spillages at sea.
[ترجمه گوگل]هر ساله، مرگ و میرهای دردناک بی‌شماری در اثر آلودگی رودخانه‌ها از کارخانه‌ها یا نشت نفت در دریا اتفاق می‌افتد
[ترجمه ترگمان]هر ساله تعداد بیشماری از مرگ و میر ناشی از آلودگی رودخانه ها از کارخانه ها یا spillages نفتی در دریا رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They faced the prospect of an agonising premature death with anger and humour, stoicism and frustration, wisdom and stupidity.
[ترجمه گوگل]آنها با چشم انداز یک مرگ زودرس دردناک با خشم و شوخ طبعی، رواقی گری و ناامیدی، خرد و حماقت مواجه شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها با چشم انداز مرگ نابهنگام و تلخ ناشی از عصبانیت، بردباری، و frustration، خرد و حماقت مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She described her agonising ordeal.
[ترجمه گوگل]او مصیبت دردناک خود را توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او کار شاق و رنج آور خود را شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Another ten minutes ensued while the agonising choice of wines was made, and the wine waiter departed.
[ترجمه گوگل]ده دقیقه دیگر در حالی که انتخاب عذاب‌آور شراب‌ها انجام شد، گذشت و پیشخدمت شراب رفت
[ترجمه ترگمان]ده دقیقه دیگر پس از این که انتخاب agonising شراب تهیه شد و پیشخدمت رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Timothy was agonising over her, when Honor West would have sold her soul for a single kiss from him.
[ترجمه گوگل]تیموتی برای او عذاب می‌کشید که آنر وست روح او را به ازای یک بوسه از او می‌فروخت
[ترجمه ترگمان]تیموتی او را به شدت عذاب می داد، وقتی که عالی جناب وست، روحش را برای یک بوسه از او فروخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It had been such a traumatic, agonising time, even now she couldn't talk about it without feeling pain.
[ترجمه گوگل]دوران بسیار دردناک و دردناکی بود، حتی حالا او نمی توانست بدون احساس درد در مورد آن صحبت کند
[ترجمه ترگمان]خیلی دردناک و دردناک بود، حتی حالا نمی توانست بدون احساس درد در این مورد حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She turned over and felt an agonising wave of humiliation sweep over her, as she remembered his expression.
[ترجمه گوگل]او برگشت و احساس کرد که موجی از تحقیر او را فرا گرفته است، همانطور که او حالت او را به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]او برگشت و احساس کرد که موجی از تحقیر آمیخته به انزجار بر او چیره شد، و حالت چهره اش را به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For four minutes they held this agonising pose.
[ترجمه گوگل]آنها به مدت چهار دقیقه این ژست دردناک را نگه داشتند
[ترجمه ترگمان]برای چهار دقیقه این حالت دردناک را در خود نگه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then an agonising cry rent the still night.
[ترجمه گوگل]سپس یک گریه دردناک اجاره شب ساکن
[ترجمه ترگمان]پس از آن صدای گریه دردناکی شب را به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Between times Knight's agonising return to Tests continued.
[ترجمه گوگل]در بین زمان‌ها بازگشت دردناک نایت به تست‌ها ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]بین زمان های بازگشت دردآور نایت به آزمایش ها ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Female speaker It's an agonising burning, which goes down my buttocks and sciatic nerve.
[ترجمه گوگل]گوینده زن این سوزش دردناکی است که روی باسن و عصب سیاتیک من فرو می رود
[ترجمه ترگمان]سخنگوی زن، یک سوزش دردناک است که به باسنم و اعصاب my فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• causing agony, tormenting; very painful; causing difficulty (also agonizing)

پیشنهاد کاربران

بپرس