aggrieved

/əˈɡriːvd//əˈɡriːvd/

جور دیده، صدمه دیده (شخص)، رنجیده، آزرده، محنت رسیده، مغموم، ستمدیده، محروم شده ازحق

جمله های نمونه

1. they felt aggrieved at not being allowed to enter
از اینکه به آنان اجازه ی ورود داده نشد احساس رنجیدگی کردند.

2. James was rather aggrieved at Cameron.
[ترجمه Sepideh] جیمز تا حدی از کمرون رنجیده شده بود.
|
[ترجمه گوگل]جیمز نسبتاً از کامرون عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]جیمز نسبت به کمرون ناراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He felt aggrieved at not being chosen for the team.
[ترجمه گوگل]او از اینکه برای تیم انتخاب نشد احساس ناراحتی کرد
[ترجمه ترگمان]او احساس کرد که نباید برای این تیم انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The villagers felt deeply aggrieved by the closing of the railway station.
[ترجمه گوگل]روستاییان از بسته شدن ایستگاه راه آهن به شدت ناراحت شدند
[ترجمه ترگمان]روستاییان به شدت از بستن ایستگاه راه آهن احساس ناراحتی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was aggrieved at the insult.
[ترجمه گوگل]او از این توهین ناراحت شد
[ترجمه ترگمان]از توهینی که به او کرده بود ناراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His tone was by turns angry and aggrieved.
[ترجمه گوگل]لحن او به نوبه خود عصبانی و عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]لحن صدایش توام با عصبانیت و ناراحتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She is the aggrieved person whose fiance & 1 & did not show up for their wedding.
[ترجمه گوگل]او فرد آسیب دیده ای است که نامزدش و 1 و برای عروسی خود حاضر نشدند
[ترجمه ترگمان]او فردی aggrieved است که نامزدش & ۱ & برای عروسی آن ها حاضر نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had every right to feel aggrieved at the decision.
[ترجمه گوگل]او کاملاً حق داشت از این تصمیم احساس ناراحتی کند
[ترجمه ترگمان]او حق داشت که با این تصمیم ناراحت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was aggrieved to find that someone had used my toothbrush.
[ترجمه گوگل]وقتی فهمیدم کسی از مسواک من استفاده کرده ناراحت شدم
[ترجمه ترگمان]من ناراحت بودم که می بینم یکی از مسواک من استفاده کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I really feel aggrieved at this sort of thing.
[ترجمه گوگل]من واقعاً از این جور چیزها احساس ناراحتی می کنم
[ترجمه ترگمان]من واقعا از این جور چیزها ناراحت می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She is the aggrieved person whose fiance did not show up for their wedding.
[ترجمه گوگل]او همان فرد آسیب دیده ای است که نامزدش در مراسم عروسی آنها حاضر نشد
[ترجمه ترگمان]اون کسی هست که نامزدش برای عروسی شون نیومده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But Joe Public will feel aggrieved our No. 1 sport is not available to everyone.
[ترجمه گوگل]اما جو عمومی احساس ناراحتی می کند که ورزش شماره 1 ما برای همه در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]اما خشم عمومی احساس خواهد کرد که ورزش شماره ۱ ما برای همه در دسترس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Aggrieved, she refused to obey instructions to sit and watch the dancers and took a side door into the cloisters.
[ترجمه گوگل]او که ناراحت بود، از اطاعت از دستورات مبنی بر نشستن و تماشای رقصندگان امتناع کرد و در کناری را به داخل صومعه گرفت
[ترجمه ترگمان]aggrieved، از اطاعت از دستورها برای نشستن و تماشای رقاصان و برداشتن دری فرعی به صومعه خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There has been much muttering among the aggrieved franchisees about the possibility of legal action.
[ترجمه گوگل]زمزمه های زیادی درمیان فرنچایزهای آسیب دیده درباره امکان اقدام قانونی وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]در میان کسانی که درباره احتمال اعمال قانونی زیر نظر داشتند حق اظهار نظر داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• grieving people collectively
if you feel aggrieved, you feel upset and angry because of the way you have been treated.

پیشنهاد کاربران

در حقوق:
( طرف ) معترض
متضرر ( اغلب در متون حقوقی به کار می رود درمورد زیان هایی که فرد می بیند و به نوعی زیان های وارده بر او )
زیان دیده
آزرده
رنجیده خاطر

بپرس