aggregator

جمله های نمونه

1. Fine original Chinese document Pham aggregator, to provide professional to write papers, to write documents service.
[ترجمه گوگل]جمع‌آوری کننده اسناد اصلی چینی فام، برای ارائه خدمات حرفه‌ای برای نوشتن مقالات، خدمات نوشتن اسناد
[ترجمه ترگمان]\"پام aggregator\" (پام aggregator)، نویسنده اصلی چین، برای نوشتن اسناد و نوشتن اسناد و مدارک، موظف به ارائه مدارک تخصصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Due to technical problems, the KuKuChew blog aggregator is shut down. Sorry for any inconveniences.
[ترجمه گوگل]به دلیل مشکلات فنی، جمع‌آوری وبلاگ KuKuChew بسته شده است برای ناراحتی ها متاسفم
[ترجمه ترگمان]به خاطر مشکلات فنی، KuKuChew در حال بسته شدن است متاسف به خاطر any
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yahoo is really more of an aggregator of news and their partnership with ABCNews makes them just a shill for that network and its coverage.
[ترجمه گوگل]یاهو در واقع بیشتر یک گردآورنده اخبار است و شراکت آنها با ABCNews آنها را فقط یک شیل برای آن شبکه و پوشش آن می کند
[ترجمه ترگمان]یاهو واقعا more از اخبار است و مشارکت آن ها با abcnews باعث می شود که آن ها فقط برای این شبکه و پوشش آن shill باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The system design of a RSS aggregator.
[ترجمه گوگل]طراحی سیستم یک جمع کننده RSS
[ترجمه ترگمان]طراحی سیستم یک aggregator RSS
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Source routing allows the aggregator to respond to all senders in an economical manner.
[ترجمه گوگل]مسیریابی منبع به جمع کننده اجازه می دهد تا به همه فرستنده ها به روشی اقتصادی پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]مسیر یابی منبع به the اجازه می دهد به تمامی senders به صورت اقتصادی پاسخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. News, and news aggregator site has something for nothing, this is unfair.
[ترجمه گوگل]اخبار، و سایت جمع‌آوری اخبار چیزی بیهوده دارد، این ناعادلانه است
[ترجمه ترگمان]اخبار، و سایت aggregator چیزی برای هیچ چیز ندارد، این عادلانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The KPI aggregator implements dynamical generation of the data sources aggregate methods and aggregate processes.
[ترجمه گوگل]جمع‌کننده KPI، تولید دینامیکی روش‌های جمع‌آوری منابع داده و فرآیندهای انباشته را پیاده‌سازی می‌کند
[ترجمه ترگمان]The KPI نسل دینامیکی منابع داده را جمع آوری و فرایندهای کلی را جمع آوری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Catalog and aggregator sites typically compile information that exists elsewhere, then repackage and distribute it.
[ترجمه گوگل]سایت‌های کاتالوگ و جمع‌آوری معمولاً اطلاعاتی را که در جای دیگری وجود دارد جمع‌آوری می‌کنند، سپس آن‌ها را دوباره بسته‌بندی و توزیع می‌کنند
[ترجمه ترگمان]وب سایت ها معمولا اطلاعاتی را گردآوری می کنند که در نقاط دیگر وجود دارد و سپس آن را توزیع و توزیع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Source routing allows the aggregator to respond to all genders in an economical manner.
[ترجمه گوگل]مسیریابی منبع به جمع کننده اجازه می دهد تا به همه جنسیت ها به شیوه ای اقتصادی پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]مسیر یابی منبع به the اجازه می دهد تا به هر جنس در یک روش اقتصادی پاسخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An application case has been used to validate the aggregator.
[ترجمه گوگل]یک مورد کاربردی برای اعتبار سنجی جمع‌آور استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]یک مورد کاربردی برای تایید the مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To receive those feeds, students need to register for a free RSS reader, or aggregator.
[ترجمه گوگل]برای دریافت این فیدها، دانش‌آموزان باید برای یک RSS Reader یا Aggregator رایگان ثبت نام کنند
[ترجمه ترگمان]برای دریافت این غذا، دانشجویان باید برای یک خواننده RSS آزاد یا aggregator ثبت نام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Streamy is a mix between an RSS reader, a social media aggregator, and a real-time search engine.
[ترجمه گوگل]Streamy ترکیبی است بین یک خواننده RSS، یک جمع کننده رسانه های اجتماعی و یک موتور جستجوی بلادرنگ
[ترجمه ترگمان]streamy ترکیبی از یک خواننده RSS، a رسانه های اجتماعی و یک موتور جستجوی بلادرنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dedicated players group socially together online in clans and then pay a subscription fee to an aggregator to host a dedicated server for their use.
[ترجمه گوگل]بازیکنان اختصاصی به صورت آنلاین در گروه‌های اجتماعی با هم گروه می‌شوند و سپس هزینه اشتراک را به جمع‌آوری می‌پردازند تا سرور اختصاصی را برای استفاده آنها میزبانی کند
[ترجمه ترگمان]گروه players از لحاظ اجتماعی بصورت آنلاین در clans جمع شده اند و سپس یک هزینه اشتراک به aggregator می دهند تا میزبان یک سرور اختصاصی برای استفاده آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tiny Tiny RSS: Tiny Tiny RSS is a web-based news feed aggregator, designed to allow you to read news from any location, while feeling as close to a real desktop application as possible.
[ترجمه گوگل]Tiny Tiny RSS: Tiny Tiny RSS یک جمع‌آوری فید خبری مبتنی بر وب است که به شما امکان می‌دهد اخبار را از هر مکانی بخوانید، در حالی که تا حد امکان به یک برنامه دسک‌تاپ واقعی نزدیک شوید
[ترجمه ترگمان]RSS کوچک کوچک: RSS کوچک کوچک یک aggregator تغذیه مبتنی بر وب است که برای اجازه دادن به شما برای خواندن اخبار از هر مکان طراحی شده است، در حالی که احساس نزدیکی به یک برنامه دسکتاپ واقعی ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (internet, computers) computer that handles telephone calls through the internet (collects incoming calls and directs them out through isdn lines)

پیشنهاد کاربران

تجمیع کننده / گردآورنده
هر بازاریاب، دلال، آژانس دولتی، شهر، شهرستان یا منطقه خاص که بارهای چند مشتری با مصرف نهایی را در مذاکره برای خرید برق، انتقال برق و سایر خدمات مرتبط برای این مشتریان ترکیب می کند.
Data aggregator
بانک اطلاعاتی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : aggregate
✅️ اسم ( noun ) : aggregate / aggregation / aggregator
✅️ صفت ( adjective ) : aggregate
✅️ قید ( adverb ) : _
'تجمیع کننده' که در بازار برق به عنوان یک میانجی میان اپراتور سیستم و مشترکین مسکونی عمل می کند.
تجمیع کننده ی نقدینگی
گرداورنده
در برق قدرت = گردآور ، تجمیع کننده، جمع آوری کننده
مدل کسب و کار "تجمیعی"
وبسایت یا برنامه ای که محتواهای مرتبط از سایت های مختلف را جمع آوری و به هم لینک میکند
مؤلف
جمع کننده

بپرس