1. the aggregation of a country's military aircraft.
[ترجمه گوگل]تجمیع هواپیماهای نظامی یک کشور
[ترجمه ترگمان]محل تجمع هواپیماهای نظامی کشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The aggregation can not be used sensibly as a predictor.
[ترجمه گوگل]تجمع را نمی توان به طور معقول به عنوان یک پیش بینی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این تراکم را نمی توان به عنوان یک پیش بینی کننده مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Aggregation results in mixed or compound Poisson distributions which can not be fitted by standard methods.
[ترجمه گوگل]تجمع منجر به توزیع پواسون مخلوط یا مرکب می شود که با روش های استاندارد قابل برازش نیست
[ترجمه ترگمان]تجمع نتایج در توزیع پواسون ترکیبی و مرکب را ارائه می دهد که نمی توان آن ها را با روش های استاندارد نصب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Spontaneous platelet aggregation Several studies have attempted to assess whether there is evidence of increased circulating platelet aggregates in diabetic subjects.
[ترجمه گوگل]تجمع خودبخودی پلاکتی مطالعات متعددی تلاش کرده اند تا بررسی کنند که آیا شواهدی از افزایش تجمع پلاکتی در گردش در افراد دیابتی وجود دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]تجمیع پلاکت Spontaneous چندین مطالعه تلاش کرده اند تا بررسی کنند که آیا شواهدی دالبر تجمع سلول های circulating در subjects دیابتی وجود دارد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Studies of in vitro aggregation in diabetics date from the late sixties and early seventies.
[ترجمه گوگل]مطالعات تجمع آزمایشگاهی در بیماران دیابتی از اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]مطالعات مربوط به تجمع در آزمایشگاه در بیماران دیابتی از اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Earth not only grew by aggregation from a cloud of particles, but by collisions with other cosmic matter.
[ترجمه گوگل]زمین نه تنها با تجمع ابری از ذرات، بلکه در اثر برخورد با دیگر مواد کیهانی رشد کرد
[ترجمه ترگمان]زمین نه تنها براثر تجمع توده های ذرات بلکه با برخورد با اجسام کیهانی دیگر رشد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This simplification is achieved through the aggregation of attainment target assessments into profile components, and into results on each subject.
[ترجمه گوگل]این سادهسازی از طریق تجمیع ارزیابیهای هدف دستیابی در مؤلفههای نمایه و نتایج در مورد هر موضوع به دست میآید
[ترجمه ترگمان]این ساده سازی از طریق تجمیع ارزیابی های هدف دستیابی به مولفه های پروفایل و در نتیجه در هر سوژه به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Note that this aggregation applies whether or not the parent prepares consolidated financial statements.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که این تجمیع چه در تهیه صورتهای مالی تلفیقی توسط شرکت مادر یا نه اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که این تجمع اعمال می شود که آیا پدر یا مادر صورت های مالی را آماده می کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Inhibitors of prostaglandins also inhibit the increased platelet aggregation, which is present in the early phases of migraine.
[ترجمه گوگل]مهارکننده های پروستاگلاندین ها همچنین از افزایش تجمع پلاکتی که در مراحل اولیه میگرن وجود دارد، جلوگیری می کنند
[ترجمه ترگمان]مهار کننده های بازدارنده همچنین از تجمع سلول های افزایش یافته، که در فازه ای اولیه میگرن وجود دارند، جلوگیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Interest aggregation is the transformation of all these political needs and wants into a smaller number of coherent alternatives.
[ترجمه گوگل]تجمیع بهره، تبدیل همه این نیازها و خواسته های سیاسی به تعداد کمتری از گزینه های منسجم است
[ترجمه ترگمان]ادغام سود تبدیل تمام این نیازها و خواسته های سیاسی است و به تعداد کمتری از گزینه های منسجم نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Some problems of aggregation remain for the relative deprivation perspective, but the examination of groups works well for the mobilization perspective.
[ترجمه گوگل]برخی از مشکلات تجمیع برای دیدگاه محرومیت نسبی باقی می ماند، اما بررسی گروه ها برای دیدگاه بسیج به خوبی جواب می دهد
[ترجمه ترگمان]برخی مشکلات تجمع برای دیدگاه محرومیت نسبی باقی می مانند، اما بررسی گروه ها به خوبی برای دیدگاه بسیج عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Nevertheless, eating disorders do show a familial aggregation.
[ترجمه گوگل]با این وجود، اختلالات خوردن یک تجمع خانوادگی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]با این وجود، اختلالات خوردن، تجمع خانوادگی را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I had been providing food to keep this aggregation here.
[ترجمه گوگل]من برای نگه داشتن این مجموعه در اینجا غذا تهیه می کردم
[ترجمه ترگمان]من برای نگه داشتن این تجمع در اینجا غذا فراهم کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Therefore they need only be made at a higher level of aggregation and should highlight potential peaks and troughs.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها فقط باید در سطح بالاتری از تجمع ساخته شوند و باید قله ها و فرورفتگی های بالقوه را برجسته کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها تنها باید در سطح بالاتر از تراکم ساخته شوند و باید قله های بالقوه و troughs را برجسته کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The administration became the channel of political communication and interest aggregation in the absence of parties and politicians.
[ترجمه گوگل]دولت در غیاب احزاب و سیاستمداران به کانال ارتباط سیاسی و تجمیع منافع تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]دولت تبدیل به کانال ارتباطی سیاسی و تجمع علاقه در غیاب احزاب و سیاستمداران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید