- He was aggravated by his inability to find the right word.
[ترجمه شان] ناتوانی او در پیدا کردن وازه درست خونش را به جوش اورد .
|
[ترجمه گوگل] او از ناتوانی در یافتن کلمه مناسب تشدید شد [ترجمه ترگمان] به خاطر ناتوانی در یافتن واژه مناسب، از کوره در رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Stress and lack of sleep can aggravate the situation.
[ترجمه گوگل]استرس و کم خوابی می تواند وضعیت را بدتر کند [ترجمه ترگمان]استرس و کمبود خواب می تواند اوضاع را بدتر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Military intervention will only aggravate the conflict even further.
[ترجمه پیمان] مداخله نظامی جنگ و ستیز را بیش از پیش بدتر خواهد کرد
|
[ترجمه شان] مداخله نظامی، فقط موجب وخیم تر شدن مناقشه خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]مداخله نظامی فقط باعث تشدید درگیری خواهد شد [ترجمه ترگمان]مداخله نظامی، درگیری را حتی بیشتر وخیم تر خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Men aggravate me when they go on about how impractical women are.
[ترجمه گوگل]مردها وقتی می گویند چقدر زنان غیرعملی هستند، من را آزار می دهند [ترجمه ترگمان]مردان وقتی درباره اینکه زنان غیر عملی چگونه زندگی می کنند، مرا بدتر می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Cigarettes can aggravate the symptoms of a cold.
[ترجمه گوگل]سیگار می تواند علائم سرماخوردگی را تشدید کند [ترجمه ترگمان]سیگار می تواند علائم سرماخوردگی را بدتر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Building the new road will only aggravate the situation .
[ترجمه گوگل]ساخت جاده جدید فقط وضعیت را بدتر می کند [ترجمه ترگمان]ساخت این جاده جدید باعث بدتر شدن اوضاع خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Pollution can aggravate asthma.
[ترجمه گوگل]آلودگی می تواند آسم را تشدید کند [ترجمه ترگمان]آلودگی می تواند آسم را بدتر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We can aggravate a problem, but a woman can not make her husband hit her!
[ترجمه گوگل]ما می توانیم مشکل را تشدید کنیم، اما زن نمی تواند شوهرش را مجبور به کتک زدن او کند! [ترجمه ترگمان]ما بدتر از آن می توانیم یک مشکل را بدتر کنیم، اما یک زن نمی تواند کاری کند که شوهرش او را بزند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Air pollution may aggravate a child's asthma.
[ترجمه گوگل]آلودگی هوا ممکن است آسم کودک را تشدید کند [ترجمه ترگمان]آلودگی هوا ممکن است باعث بدتر شدن آسم آن کودک شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To increase this tension further and aggravate the goods famine even more is impossible.
[ترجمه گوگل]افزایش بیشتر این تنش و تشدید بیشتر قحطی کالا غیرممکن است [ترجمه ترگمان]برای افزایش بیشتر این تنش و بدتر کردن قحطی کالا، حتی بیش از این نیز غیر ممکن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Any talk of price rises now will only aggravate an already serious situation.
[ترجمه گوگل]هر گونه صحبت در مورد افزایش قیمت در حال حاضر تنها یک وضعیت جدی را تشدید می کند [ترجمه ترگمان]هر صحبتی از افزایش قیمت ها، اکنون تنها یک وضعیت جدی را بدتر خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. John claimed Susan did things just to aggravate him.
[ترجمه گوگل]جان ادعا کرد که سوزان کارهایی را انجام داده تا او را تشدید کند [ترجمه ترگمان]جان ادعا کرد که سوزان کاری انجام داد که او را بدتر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Cutting down the old forests may aggravate global warming.
[ترجمه گوگل]قطع کردن جنگل های قدیمی ممکن است گرمایش جهانی را تشدید کند [ترجمه ترگمان]قطع درختان کهن سال ممکن است گرم شدن جهانی هوای کره زمین را بدتر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But our actions only aggravate their passivity and feelings of helplessness.
[ترجمه گوگل]اما اعمال ما فقط انفعال و احساس درماندگی آنها را تشدید می کند [ترجمه ترگمان]اما اعمال ما فقط انفعال و احساس درماندگی آن ها را بدتر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Those who don't, aggravate the pollution, reduce the lives of their cars and sometimes their own lives too.
[ترجمه گوگل]کسانی که این کار را نمی کنند، آلودگی را تشدید می کنند، عمر ماشین هایشان را کاهش می دهند و گاهی اوقات جان خودشان را هم [ترجمه ترگمان]کسانی که این آلودگی را بدتر نمی کنند، زندگی اتومبیل ها را کاهش می دهند و گاهی اوقات زندگی خود را نیز کاهش می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Don't aggravate me, child!
[ترجمه شان] بچه منو اذیت نکن
|
[ترجمه گوگل]آزارم نده بچه! [ترجمه ترگمان]حالم را بدتر نکن، بچه جان! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• exacerbate, make worse; annoy if you aggravate a situation, you make it worse. to aggravate someone means to make them annoyed; an informal use which some people believe is incorrect.
پیشنهاد کاربران
۱. بدتر کردن. وخیم تر کردن. حادتر کردن. تشدید کردن ۲. عصبانی کردن. کفری کردن. از کوره در رفتن مثال: insomnia can aggravate a patient's distress بی خوابی می تواند درد یک بیمار را بدتر کند.
To make a situation or condition worse or more irritating. “Aggravate” is often used to describe actions or behaviors that increase the severity or intensity of a problem. بدتر یا آزاردهنده تر کردن یک وضعیت یا شرایط. ... [مشاهده متن کامل]
اغلب برای توصیف اعمال یا رفتارهایی استفاده می شود که دشواری یا شدت یک مشکل را افزایش می دهد. مثال؛ His constant complaining only served to aggravate the situation. In a discussion about traffic congestion, someone might say, “Poor urban planning aggravates the problem. ” A person frustrated by their coworker’s actions might exclaim, “He always finds a way to aggravate me!”
aggravate 2 ( v ) =to annoy sb, especially deliberately, e. g. She found him thoroughly aggravating and unprofessional.
aggravate 1 ( v ) ( �ɡrəˌveɪt ) =to make an illness or a bad or unpleasant situation worse, e. g. Pollution can aggravate asthma. aggravating ( adj ) , aggravation ( n )
شدیدتر کردن، بدتر کردن، وخیم تر کردن
عباراتی که تقریباً یک مقصود و معنا را میرسانند 👇 1_ don't bother me اذیتم نکن 2_ don't mess with me سر به سرم نزار 3_ don't offend me آزارم نده 4_ don't annoy me عصبیم نکن 5_don't afflict me ... [مشاهده متن کامل]
اذیتم نکن _ پریشانم نکن 6_ don't mistreat me باهام بدرفتاری نکن 7_ don't abuse me باهام بدرفتاری نکن _ سو استفاده نکن 8_ don't suffer me عذابم نده 9_ don't aggravate me خشمگینم نکن _ عصبانیم نکن 10_ don't bug me اذیتم نکن
aggravate ( verb ) = بدتر کردن، وخیم تر کردن، دامن زدن به، تشدید کردن، مزید بر علت شدن/خشمگین کردن، خون کسی را به جوش آوردن، اذیت کردن، عصبانی کردن، آزار دادن
examples: 1 - Pollution can aggravate asthma. آلودگی می تواند آسم را بدتر کند. 2 - The people were poor, and the war only aggravated the situation. مردم فقیر بودند و این جنگ فقط وضعیت را بدتر کرد. 3 - Her constant nagging really aggravates me. غر زدن مداوم او، واقعا مرا خشمگین می کند.
دامن زدن به
1 - بدتر / وخیم تر / شدیدتر کردن 2 - عصبانی / ناراحت کردن
ناراحت و عصبانی کردن were aggravated by the noise and traffic