فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: aggrandizes, aggrandizing, aggrandized
مشتقات: aggrandizement (n.), aggrandizer (n.)
حالات: aggrandizes, aggrandizing, aggrandized
مشتقات: aggrandizement (n.), aggrandizer (n.)
• (1) تعریف: to increase in size or scope; enlarge; extend.
• مترادف: augment, boost, enlarge, extend, increase, inflate, magnify
• متضاد: diminish
• مشابه: bloat, broaden, dilate, elongate, lengthen, multiply, thicken, widen
• مترادف: augment, boost, enlarge, extend, increase, inflate, magnify
• متضاد: diminish
• مشابه: bloat, broaden, dilate, elongate, lengthen, multiply, thicken, widen
- Plans were made to further aggrandize the palace.
[ترجمه گوگل] برنامههایی برای بزرگتر کردن کاخ انجام شد
[ترجمه ترگمان] نقشه ها برای بیشتر شدن از قصر ساخته شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نقشه ها برای بیشتر شدن از قصر ساخته شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to make, or cause to appear, grander in wealth, stature, power, or influence; exalt.
• مترادف: elevate, enhance, exalt, glorify, magnify
• متضاد: belittle, deflate
• مشابه: boost, enrich, exaggerate, heighten, inflate, intensify, overstate, strengthen, upgrade
• مترادف: elevate, enhance, exalt, glorify, magnify
• متضاد: belittle, deflate
• مشابه: boost, enrich, exaggerate, heighten, inflate, intensify, overstate, strengthen, upgrade
- His service to the king had aggrandized him; he was now a member of the nobility with a large estate.
[ترجمه گوگل] خدمت او به پادشاه او را ستوده بود او اکنون عضوی از اشراف با دارایی بزرگ بود
[ترجمه ترگمان] خدمت او به پادشاه او را گرفته بود و اینک عضوی از اشرافیت بود با یک ملک بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خدمت او به پادشاه او را گرفته بود و اینک عضوی از اشرافیت بود با یک ملک بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- In his autobiography, the former president aggrandizes his role in the peace agreement.
[ترجمه گوگل] رئیس جمهور سابق در زندگی نامه خود نقش خود را در توافقنامه صلح بزرگ می کند
[ترجمه ترگمان] رئیس جمهور سابق در زندگینامه خود نقش خود را در قرارداد صلح ایفا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رئیس جمهور سابق در زندگینامه خود نقش خود را در قرارداد صلح ایفا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید