aggrandise


بزرگ کردن، افزودن، بزرگ شدن، زیاد شدن

جمله های نمونه

1. The dictator sought to aggrandise himself by new conquests.
[ترجمه گوگل]دیکتاتور در پی آن بود که با فتوحات جدید خود را بزرگ کند
[ترجمه ترگمان]دیکتاتور به دنبال تصرف مجدد خود با فتوحات تازه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At the dinner table, my father would go on and on, showing off, aggrandising himself.
[ترجمه گوگل]سر میز شام، پدرم می رفت و می رفت، خودنمایی می کرد، تجلیل می کرد
[ترجمه ترگمان]سر میز غذا، پدرم شروع به خودنمایی می کرد و خودش هم خودنمایی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She often aggrandises herself and disparages her colleagues.
[ترجمه گوگل]او اغلب خود را تحسین می کند و همکارانش را تحقیر می کند
[ترجمه ترگمان]او اغلب خود را فریب می دهد و همکارانش را بدنام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But I think it was used not to aggrandise her but to tell people what mattered to her and say something about the values that she tried to live with at the end of her life.
[ترجمه هلیا] اما من فکر میکنم او نمیخواست خود را بزرگ جلوه دهد باکه میخواست به مردم بگوید چه چیز هایی برایش اهمیت داشت و چیزی درباره ارزش هایی که سعی کرد در انتهای زندگیش با آن ها زندگی کند بگوید
|
[ترجمه گوگل]اما فکر می‌کنم از آن نه برای تمجید کردن او، بلکه برای گفتن چیزهایی که برای او اهمیت دارد و چیزی در مورد ارزش‌هایی که او در پایان زندگی‌اش سعی کرد با آن‌ها زندگی کند، بگوید
[ترجمه ترگمان]اما به نظر من این کار عادت نداشت که او را فریب دهد، بلکه به مردم بگوید که برای او چه اهمیت دارد و چیزی در مورد ارزش های او می گوید که او سعی کرده بود در آخر عمرش زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Poland set out its strong preference for a quiet consensus-builder who will not try to aggrandise the post.
[ترجمه گوگل]لهستان ترجیح قوی خود را برای یک اجماع ساز آرام که سعی در ستایش این پست نخواهد داشت، اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]لهستان ترجیح قوی خود را برای رسیدن به اجماع تقریبی که تلاش نخواهد کرد این پست را از بین ببرد، تعیین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make bigger, make larger; widen; extend; increase the power or status of; increase the wealth of; intensify or exaggerate the reputation of someone in an artificial manner; make something look greater; add details to (also aggrandize)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : aggrandize
✅️ اسم ( noun ) : aggrandizement
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
بزرگ کردن از نظر اندازه ، قدرت یا ثروت

بپرس