agents


معنی: عوامل

جمله های نمونه

1. agents of foreign powers
عمال نیروهای بیگانه

2. customs agents raided the house
ماموران گمرک به داخل خانه ریختند.

3. enemy agents tried to incite the people to riot
عوامل دشمن سعی کردند مردم را به شورش برانگیزند.

4. foreign agents tried to destabilize his government
عوامل خارجی کوشیدند دولت او را متزلزل کنند.

5. tax agents were gunning for him
ماموران مالیات دنبالش می گشتند.

6. the agents smashed the door in and entered
ماموران درب را درهم کوبیدند و وارد شدند.

7. their agents are trying to subvert our regime
عوامل آنها می کوشند که حکومت ما را فرو بپاشند.

8. they planted two agents in our london embassy
آنها دو جاسوس در سفارت ما در لندن مستقر کرده بودند.

9. he was convoyed by secret service agents
مامورین پلیس مخفی او را همراهی می کردند.

10. the neanderthal violence of the secret police agents
خشونت نئاندرتال مانند ماموران آگاهی

11. the secret burning down of factories was one of the many acts of sabotage by german agents
آتش زدن مخفیانه ی کارخانه ها یکی از چندین نوع خرابکاری عوامل آلمانی بود.

مترادف ها

عوامل (اسم)
agents, factors, effects

انگلیسی به انگلیسی

• (business) smart software which may be used in an exchange or auction to supervise prices and terms in the name of buyer and supplier and at times to execute trades in an automatic manner

پیشنهاد کاربران

عوامل
Biosafety measures are crucial in laboratories to prevent the release of harmful biological agents.
اقدامات ایمنی زیستی در آزمایشگاه ها ضروری است تا از انتشار عوامل زیستی مضر جلوگیری شود.
نمایندگان فروش
Pharmaceutical agents
عوامل دارویی
دارو
antipsychotic agents
داروهای ضد روانپریشی
کارگزاران، نمایندگان، ماموران، مسئولان، اعضا، وکلا
مدیر

بپرس