aged

/ˈeɪdʒd//eɪdʒd/

معنی: مسن، سالخورده، پیر، معمر، سالار
معانی دیگر: کلانسال، سالمند، کهنسال، وابسته به پیری، به سن، - ساله، (شراب و پنیر و غیره) رسیده، پرورده، جا افتاده، کهنه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: being old or advanced in years.
مترادف: elderly, old, senescent
متضاد: young, youthful
مشابه: advanced

(2) تعریف: of or relating to old age.
مترادف: old, olden
متضاد: young, youthful
مشابه: superannuated, timeworn

(3) تعریف: having certain improvements because of age or maturity.
مترادف: mature, ripe
متضاد: young
مشابه: mellow, old

- aged wine
[ترجمه گوگل] شراب کهنه
[ترجمه ترگمان] شراب کهنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: of or at the age of.

- She is aged ten.
[ترجمه زینب] اون دختر 10 سال دارد
|
[ترجمه ارشیا] وان خانم ۱۰ ساله است
|
[ترجمه گوگل] او ده ساله است
[ترجمه ترگمان] او ده سال دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: agedly (adv.), agedness (n.)
• : تعریف: elderly people collectively.
متضاد: young, youth
مشابه: old, old-timers, senior citizens

- health concerns of the aged
[ترجمه گوگل] نگرانی های سلامتی سالمندان
[ترجمه ترگمان] نگرانی های بهداشتی سالمندان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. aged cheese
پنیر پرورده،پنیر کهنه

2. aged wine
شراب کهنه

3. an aged man
مرد سالخورده

4. (women) aged sixty and over
(زنان) از شصت سال به بالا

5. the aged
سالخوردگان،پیران

6. a boy aged ten
پسری ده ساله

7. a youth aged 18 years
یک جوان 18 ساله

8. whisky is usually aged in wood
ویسکی معمولا در بشکه ی چوبی به عمل آورده می شود.

9. yes, sorrow has aged him
آری،غصه او را پیر کرده است.

10. your brother has aged a lot
برادرت خیلی پیر شده است.

11. the diamond wedding anniversary of that aged couple
جشن شصتمین سال ازدواج آن زن و شوهر پیر

12. he was insensitive to the needs of his aged father
او نسبت به خواسته های پدر پیرش بی اعتنا بود.

13. About 23% of men and women aged 25 to 34 told researchers they had previously cohabited with a partner without it leading to marriage.
[ترجمه گوگل]حدود 23 درصد از مردان و زنان 25 تا 34 ساله به محققان گفتند که قبلاً با یک شریک زندگی مشترک بدون اینکه منجر به ازدواج شود، زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]در حدود ۲۳ درصد از مردان و زنان ۲۵ تا ۳۴ سال به محققان گفته اند که قبلا بدون آن که منجر به ازدواج شود با یک شریک زندگی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Police are looking for a man aged between 30 and 3
[ترجمه گوگل]پلیس به دنبال مردی بین 30 تا 3 ساله است
[ترجمه ترگمان]پلیس به دنبال مردی بین ۳۰ تا ۳ سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They've got one daughter, Isabel, aged
[ترجمه گوگل]آنها یک دختر به نام ایزابل دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک دختر دارند، ایزابل، پیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He was aged between 25 and 30, with a medium build and collar-length mousy hair.
[ترجمه گوگل]او بین 25 تا 30 سال سن داشت، هیکلی متوسط ​​و موهای موسی بلندی یقه داشت
[ترجمه ترگمان]او بین ۲۵ تا ۳۰ سال سن داشت و موی کدری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The course is open to children aged 12 and over.
[ترجمه گوگل]این دوره برای کودکان 12 سال به بالا آزاد است
[ترجمه ترگمان]این دوره برای کودکان ۱۲ سال و بالاتر باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The sick and the aged need our help.
[ترجمه گوگل]بیماران و سالمندان به کمک ما نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]بیماران و سالخوردگان به کمک ما نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. She helped take care of her aged grandmother.
[ترجمه فرزین] او کمک کرد تا ( آن شخص ) از مادربزرگ پیرش مراقبت کند.
|
[ترجمه گوگل]او به مراقبت از مادربزرگ پیرش کمک کرد
[ترجمه ترگمان]او به مادربزرگش کمک کرد تا از مادر بزرگش مراقبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسن (صفت)
aged, elderly, old

سالخورده (صفت)
aged, elderly, old, aging, senile, senescent, hoary

پیر (صفت)
gray, aged, old, senile, senescent, ancient, worm-eaten, doddering, hoar

معمر (صفت)
aged

سالار (صفت)
aged, old

تخصصی

[زمین شناسی] قدیمی به یک ویژگی توپوگرافی، در مرحله ما قبل آخر رشد و تکامل می گویند، مانند ساحلی که در حال رسیدن به تقلیل به سطح پایه/ اساس/ دریا (سطحی که پائین تر از آن فرسایش بستر رودخانه ممکن نیست، سطح ایستابی ) می باشد.

انگلیسی به انگلیسی

• elderly, old; being a certain number of years old
elderly people collectively
you use aged followed by a number to say how old someone is.
someone or something that is aged is very old.
you can refer to all people who are very old as the aged.

پیشنهاد کاربران

۱. ( در ترکیب ) – ساله ۲. کهنه ۳. رسیده. جاافتاده / ۱. پیر. سالخورده. مسن ۲. کهنسال ۳. ( مربوط به ) پیری
مثال:
At the first time I saw her aged mother in the party last night.
برای اولین بار مادر پیر و سالخورده ی او را دیشب در یک مهمانی دیدم.
...
[مشاهده متن کامل]

An aged tree
یک درخت کهنسال
A 200 years aged bridge
یک پل ۲۰۰ ساله

aged =جا افتاده
aged like wine
جا افتاده مثل شراب
Atty Hayes’s goat [n. phr. ] as in as old
as Atty Hayes’s goat [catchphrase]
( Cork ) . Very old. 1996 Irish Times, 6
May: ‘To be as old as Atty Hayes’s goat is
still, in Cork, an indication of great
...
[مشاهده متن کامل]

antiquity and recalls an animal beloved of
the father of Sir Henry Brown Hayes,
who built Vernon Mount [Corraghconway, near Douglas] in 1780. ’

پخته و کارآزموده
رده سنی
یه کاربردش به این صورته :
Model Stella Tennant dies suddenly, aged 50
مدل استلا تننت در ۵۰ سالگی دار فانی را وداع گفت ( از دنیا رفت )
Aged 28 در سن ۲۸
Aged 20 در ۲۰ سالگی
معنی دیگش میشه سالخورده و پیر همون old
پس شد :
۱. در سن
۲. پیر
کاربرد اولی بیشتره
کهنه شدن - از مد افتاده
سن و سال دار، موسن
پیر شدن
پیر - سالخورده

بپرس