against the wall

پیشنهاد کاربران

1. در شرایط سخت قرار گرفتن:
The company has its back against the wall and if the employees do not help out now, it will be bankrupt soon.
شرکت در شرایط سختی قرار دارد و اگر کارکنان کمک نکنند، به زودی ورشکست خواهد شد.
...
[مشاهده متن کامل]

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
2. در تنگنا بودن:
When you have your back against the wall, you will have no time to realize what went wrong and how you can correct it.
وقتی که در تنگنا هستید، هیچ وقت نمی فهمید که چه چیزی اشتباه است و چگونه می توانید اصلاحش کنید.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
3. در مقابل دیوار بودن:
He stood against the wall, waiting for his turn.
او در مقابل دیوار ایستاده بود و منتظر نوبتش بود.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
4. در حالت دفاعی بودن:
The team was against the wall, defending their goal with all their might.
تیم در حالت دفاعی بود و با تمام توان از دروازه خود دفاع می کرد.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
5. در شرایط اضطراری بودن:
With the deadline approaching, the project team found themselves against the wall.
با نزدیک شدن به مهلت مقرر، تیم پروژه خود را در شرایط اضطراری یافت.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
6. در مقابل چالش های بزرگ بودن:
She felt like she was against the wall with all the responsibilities she had to handle.
او احساس می کرد که با تمام مسئولیت هایی که باید انجام دهد، در مقابل چالش های بزرگی قرار دارد.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
7. در شرایط فشار شدید بودن:
With all the exams coming up, she felt like she was against the wall.
با نزدیک شدن به امتحانات، او احساس می کرد که تحت فشار شدید قرار دارد.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
8. بی پناهی بودن:
After losing his job, he felt like he was against the wall with no one to turn to.
بعد از از دست دادن شغلش، احساس می کرد که بی پناه است و کسی برای کمک ندارد.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
9. آماده باش بودن:
The soldiers were against the wall, ready for any sudden attack.
سربازان در حالت آماده باش بودند و برای هر حمله ناگهانی آماده بودند.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
10. در حالت ناامیدی بودن:
After several failed attempts, he felt like he was against the wall.
بعد از چندین تلاش ناموفق، احساس می کرد که در حالت ناامیدی قرار دارد.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
11. در موقعیت بدون خروجی بودن:
With no options left, they were against the wall.
با نداشتن هیچ گزینه ای، آنها در موقعیت بدون خروجی قرار داشتند.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
12. در حالت فشار روانی بودن:
The constant demands from work made him feel like he was against the wall.
تقاضاهای مداوم از کار باعث شد که او احساس کند تحت فشار روانی زیادی قرار دارد.

در مخمصه افتادن در مخمصه گیر کردن
کنار دیوار
تنگنا، وضعیت سخت، وضعیت دشوار، گرفتاری، مضیغه

بپرس