against the grain


برخلاف میل یا طینت کسی، ناخوشایند، رنجه آور، به طور عمود بر آوندهای چوب، برخلاف میل یا ظرفیت شخص، ازبیراهه

جمله های نمونه

1. Privatisation goes against the grain of their principle of opposition to private ownership of industry.
[ترجمه گوگل]خصوصی سازی بر خلاف اصل اصل مخالفت آنها با مالکیت خصوصی صنعت است
[ترجمه ترگمان]خصوصی سازی بر خلاف اصل مخالفت خود با مالکیت خصوصی صنعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I often have to make decisions that go against the grain .
[ترجمه سارا] من اغلب مجبورم تصمیماتی بگیرم که بر خلاف میلم است.
|
[ترجمه گوگل]من اغلب مجبورم تصمیماتی بگیرم که خلاف اصل باشد
[ترجمه ترگمان]من اغلب باید تصمیماتی بگیرم که بر ضد غله شرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mary is always honest and it went against the grain to tell lies.
[ترجمه گوگل]مریم همیشه صادق است و دروغ گفتن مخالف بود
[ترجمه ترگمان]مری همیشه صادق است و برای گفتن دروغ به گندم ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These days it goes against the grain to show respect for authority.
[ترجمه گوگل]این روزها برای نشان دادن احترام به اقتدار مخالف است
[ترجمه ترگمان]این روزها برای نشان دادن احترام به قدرت، در مقابل غلات قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Underhand work of that sort is against the grain with me.
[ترجمه گوگل]کارهای زیر دستی از این دست با من مخالف است
[ترجمه ترگمان]کاری که من می کنم این است که با من مقابله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It goes against the grain for him to be rude to a friend.
[ترجمه گوگل]بی ادبی او با یک دوست مخالف است
[ترجمه ترگمان]بی ادبیه که به دوست یه دوست گستاخ برخورد کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It really goes against the grain to have to work on a Sunday.
[ترجمه گوگل]این واقعاً خلاف غلات است که مجبور شوید یکشنبه کار کنید
[ترجمه ترگمان]این موضوع واقعا در مورد دانه ها است که باید در یک روز یکشنبه کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Smiths run directly against the grain.
[ترجمه گوگل]اسمیت ها مستقیماً در برابر غلات می دوند
[ترجمه ترگمان]خانواده اسمیت به طور مستقیم با دانه ها برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Once again, Silverton goes against the grain by making her meringue smooth and flat instead of fluffy and high.
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر، سیلورتون با صاف و مسطح کردن مرنگ خود به جای کرکی و بلند، مخالف دانه است
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، Silverton با ساخت نرم و صاف و صاف و صاف، به جای نرم کردن نرم و صاف، با دانه ها برخورد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It goes against the grain, doesn't it?
[ترجمه گوگل]این برخلاف دانه است، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]بر خلاف قانونه، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Granted, that goes against the grain.
[ترجمه گوگل]درست است، این برخلاف غلات است
[ترجمه ترگمان]درست است که این موضوع مخالف غله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nature conservation runs against the grain of current political doctrine.
[ترجمه گوگل]حفاظت از طبیعت در تضاد با اصول دکترین سیاسی فعلی است
[ترجمه ترگمان]حفاظت از طبیعت در برابر ذره ای از دکترین سیاسی جاری انجام می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Greg Dively is one woodworker who really goes against the grain.
[ترجمه گوگل]گرگ دیولی یکی از کارگران نجاری است که واقعاً برخلاف غلات است
[ترجمه ترگمان]گرگ Dively یکی از woodworker است که واقعا با گندم برخورد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It went against the grain to have to tell others how to behave.
[ترجمه گوگل]اینکه باید به دیگران بگوییم چگونه رفتار کنند، مخالف بود
[ترجمه ترگمان]این کار علیه گندم انجام شد تا به دیگران بگوید چگونه رفتار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in opposition to the flow (of wood, meat, etc.); in opposition to what is natural

پیشنهاد کاربران

خلاف فطرت معمولی فرد . . . . خلاف جریان رودخانه شنا کردن
Grain : رگه
Across the grain : در جهت رگه ها
Against the grain : بر خلاف جهت رگه ها
مثلا بریدن چوب - گوشت ، . . . . .
Against the grain : استعاره از برخلاف طبع و طبیعت کسی - بر خلاف میل کسی
دو معنی داره
یکی خلاف میل باطنی
یکی خلاف رسم معمول :
to be different or to act in a way that is different from what is normal
Ali
بر خلاف میل باطنی
یک فرایند ناخوشایند و رنجه آور.
برخلاف میل باطنی
برخلاف طبیعت
عمل کردن بر خلاف عقیده، رفتار کردن بر خلاف میل

بپرس