again and again


مکررا، پی در پی، چندین بار

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: a great many times; repeatedly.

- Her piano teacher made her play the piece again and again until she could play it perfectly.
[ترجمه سهیل ف] معلم پیانو او ، او را مجبور به زدن ( نواختن ) دوباره و دوباره ( آن ) بخش ( منظور نت پیانو ) کرد تا وقتی که او توانست به خوبی آن را بنوازد
|
[ترجمه Hahaha] معلم پیانو او ، او را مجبور به نواختن دوباره و دوباره نُت کرد تا زمانی که او بتواند آن را به طور بی نقص و خوب بنوازد.
|
[ترجمه گوگل] معلم پیانوی او او را مجبور کرد این قطعه را بارها و بارها بنوازد تا زمانی که بتواند آن را عالی بنوازد
[ترجمه ترگمان] معلم پیانو او را مجبور کرد تا آن را دوباره و دوباره بازی کند تا بتواند آن را کام لا درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I pondered the incident, asking myself again and again how it could have happened.
[ترجمه گوگل]به این حادثه فکر کردم و بارها و بارها از خودم پرسیدم که چگونه ممکن است این اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]در این باره فکر کردم و دوباره و دوباره از خودم می پرسم که چگونه ممکن است چنین اتفاقی بیافتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He failed again and again simply because he had maintained his defeatist attitude.
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها شکست خورد فقط به این دلیل که نگرش شکست طلبانه خود را حفظ کرده بود
[ترجمه ترگمان]او بارها و بارها شکست خورد چون طرز رفتار defeatist را حفظ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I've told you again and again not to do that.
[ترجمه مهدی حسینی] من به شما گفتم که چندین بار این کاررا انجام ندهید
|
[ترجمه سهیل ف] من به شما چندین بار گفتم که اون ( کار ) رو انجام ندهید
|
[ترجمه محمود قهرمانی] بارها بهت گفتم که اون کاررو نکنی.
|
[ترجمه گوگل]من بارها و بارها به شما گفته ام که این کار را نکنید
[ترجمه ترگمان]بارها و بارها به تو گفتم که این کار را نکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My socks have been darned again and again.
[ترجمه Hahaha] جوراب هایم چندین بار دوخته ( بازدوزی ، بخیه ) شده است.
|
[ترجمه گوگل]جوراب های من بارها و بارها مورد هجمه قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]جوراب هام دوباره وصله پینه کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Again and again the test met with no success.
[ترجمه گوگل]بارها و بارها این آزمایش با موفقیت روبرو نشد
[ترجمه ترگمان]دوباره و دوباره امتحان بدون هیچ موفقیتی روبرو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I've told you again and again, don't do that!
[ترجمه گوگل]من بارها و بارها به شما گفته ام، این کار را نکنید!
[ترجمه ترگمان]دوباره و دوباره به تو گفتم، این کار رو نکن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What he can do is just wishing away again and again.
[ترجمه گوگل]کاری که او می تواند انجام دهد این است که دوباره و دوباره آرزو کند
[ترجمه ترگمان]کاری که اون می تونه بکنه اینه که دوباره و دوباره آرزو کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She would go over the accident again and again in her mind, wishing that she could somehow have prevented it.
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها تصادف را در ذهنش مرور می کرد و آرزو می کرد کاش می توانست به نحوی از آن جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]او بارها و بارها در ذهنش مرور می کرد و آرزو می کرد که ای کاش می توانست به نحوی از آن جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She ran a brush over her hair again and again.
[ترجمه گوگل]بارها و بارها برس را روی موهایش کشید
[ترجمه ترگمان]دوباره موهایش را نوازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This truth has been proved again and again by the facts of history.
[ترجمه گوگل]این حقیقت بارها و بارها توسط حقایق تاریخ ثابت شده است
[ترجمه ترگمان]این حقیقت بارها و بارها توسط حقایق تاریخ ثابت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He hit the other boy again and again as his friends egged him on.
[ترجمه گوگل]او پسر دیگر را بارها و بارها در حالی که دوستانش او را دنبال می کردند، زد
[ترجمه ترگمان]همان طور که دوستانش او را تحریک می کردند دوباره به پسر دیگری ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He would go over his work again and again until he felt he had it right.
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها کارش را مرور می کرد تا زمانی که احساس می کرد کارش درست است
[ترجمه ترگمان]دوباره به کارش ادامه می داد و تا زمانی که احساس می کرد حق با او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He chalked his billiard cue again and again.
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها نشانه بیلیارد خود را با گچ زد
[ترجمه ترگمان]دوباره و دوباره صدای بیلیارد خود را به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He wiped out the table again and again before supper.
[ترجمه گوگل]قبل از شام بارها و بارها میز را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]میز را دوباره و دوباره قبل از شام تمیز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• over and over, more and more

پیشنهاد کاربران

time after time
به نقل از فرهنگ پویا:
بارها، صد دفعه، به کرات
دوباره و دوباره
گوگل چطورمنو وصل می کندبه وای فای که بود چون قت شدم

بارها و بارها
به طور مستمر

بپرس