قید ( adverb )
عبارات: again and again
عبارات: again and again
• (1) تعریف: another time.
• مشابه: afresh, anew
• مشابه: afresh, anew
- Please say that again.
[ترجمه ساحل] لطفا دوباره این رو بگو|
[ترجمه امیر] لطفا دوباره تکرار کت|
[ترجمه سینا] لطفا دوباره آن رابگو|
[ترجمه آنی] دوباره حرفت رو تکرار کن|
[ترجمه گوگل] لطفا دوباره اینو بگو[ترجمه ترگمان] لطفا دوباره بگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to a previous state, condition, or place.
• مشابه: afresh, anew
• مشابه: afresh, anew
- He was poor for a while, but now he's rich again.
[ترجمه گوگل] او مدتی فقیر بود، اما اکنون دوباره ثروتمند شده است
[ترجمه ترگمان] برای مدتی فقیر بود، اما حالا دوباره ثروتمند شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برای مدتی فقیر بود، اما حالا دوباره ثروتمند شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She was very sick, but she's completely well again.
[ترجمه Sahar] او خیلی مریض بود اما دوباره کاملا خوب شده.|
[ترجمه ......] او بسیار مریض بود ولی دوباره خوب شد|
[ترجمه گوگل] او خیلی مریض بود، اما دوباره کاملاً خوب است[ترجمه ترگمان] او خیلی مریض بود، اما باز هم حالش خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I simply went to the store and came back home again.
[ترجمه گوگل] من به سادگی به فروشگاه رفتم و دوباره به خانه برگشتم
[ترجمه ترگمان] به سادگی به مغازه رفتم و دوباره به خانه برگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به سادگی به مغازه رفتم و دوباره به خانه برگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: on the other hand.
- I might lend you the money, and then again I might not.
[ترجمه حمید] ممکنه بهت پول رو قرض بدم ولی بعدا شاید نتونم|
[ترجمه گوگل] من ممکن است به شما پول قرض بدهم، و بعد دوباره ممکن است ندهم[ترجمه ترگمان] شاید پول را به شما قرض بدهم و باز هم ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: in addition to the other amount being compared with.
- Flour costs half again what it cost only a few years ago.
[ترجمه گوگل] قیمت آرد دوباره نصف قیمت چند سال پیش است
[ترجمه ترگمان] آرد نیمی از آن چیزی است که چند سال پیش هزینه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آرد نیمی از آن چیزی است که چند سال پیش هزینه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: used to emphasize an idea that one has earlier expressed in the same conversation, speech, or text.
- Again, there is no time to lose! We must act now!
[ترجمه گوگل] باز هم زمانی برای از دست دادن وجود ندارد! ما باید همین الان اقدام کنیم!
[ترجمه ترگمان] باز هم وقت از دست دادن نیست! باید همین حالا عمل کنیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] باز هم وقت از دست دادن نیست! باید همین حالا عمل کنیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Again, we shouldn't jump to conclusions. We need to wait till we know all the facts.
[ترجمه گوگل] باز هم، ما نباید عجولانه نتیجه گیری کنیم باید منتظر بمانیم تا همه حقایق را بدانیم
[ترجمه ترگمان] باز هم نباید نتیجه گیری کنیم باید صبر کنیم تا همه حقایق رو بدونیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] باز هم نباید نتیجه گیری کنیم باید صبر کنیم تا همه حقایق رو بدونیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید