afterlife

/ˈæftərˌlaɪf//ˈɑːftəlaɪf/

معنی: زندگی پس از مرگ
معانی دیگر: جهان باقی، آخرت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: afterlives
(1) تعریف: life after death.

(2) تعریف: the latter part of a person's life.

جمله های نمونه

1. the belief in god is conjoined with a belief in afterlife
اعتقاد به خدا با اعتقاد به عالم باقی توام است.

2. People of many religions believe in an afterlife.
[ترجمه گوگل]مردم بسیاری از مذاهب به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند
[ترجمه ترگمان]مردم بسیاری به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most Christians believe in an afterlife of some sort, often referred to as heaven.
[ترجمه گوگل]اکثر مسیحیان به نوعی زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند که اغلب از آن به عنوان بهشت ​​یاد می شود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مسیحیان به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند که اغلب به بهشت می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do you believe in an afterlife?
[ترجمه گوگل]آیا به زندگی پس از مرگ اعتقاد داری؟
[ترجمه ترگمان]تو به زندگی پس از مرگ اعتقاد داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What happened to that woman in afterlife?
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی برای آن زن در زندگی پس از مرگ افتاد؟
[ترجمه ترگمان]بعد از مرگ اون زن چه اتفاقی افتاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her belief in the promised afterlife, in a fixed system of rewards and punishments, was great.
[ترجمه گوگل]اعتقاد او به زندگی پس از مرگ موعود، به سیستم ثابتی از پاداش ها و مجازات ها، عالی بود
[ترجمه ترگمان]اعتقاد او به زندگی پس از مرگ، در یک سیستم ثابت پاداش ها و مجازات ها، عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And voice your own opinions on afterlife chit-chat by joining in the debate below.
[ترجمه گوگل]و با شرکت در مناظره زیر نظرات خود را در مورد چت پس از مرگ بیان کنید
[ترجمه ترگمان]و نظرات خود را درباره زندگی پس از مرگ با پیوستن به بحث زیر بیان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So much emphasis is placed on the afterlife that the conditions of the present life are extremely neglected.
[ترجمه گوگل]آنقدر بر زندگی پس از مرگ تأکید می شود که شرایط زندگی کنونی به شدت نادیده گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین تاکید زیادی بر زندگی پس از مرگ قرار دارد که شرایط زندگی کنونی به شدت مورد غفلت قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the narrative of the afterlife is so fully developed it seems to be Self's surreal dystopia of urban alienation.
[ترجمه گوگل]اما روایت زندگی پس از مرگ آنقدر توسعه یافته است که به نظر می رسد دیستوپی سورئال خود از بیگانگی شهری باشد
[ترجمه ترگمان]اما روایت زندگی پس از مرگ به طور کامل توسعه پیدا کرده و به نظر می رسد dystopia غیر واقعی از بیگانگی جامعه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is no heaven or afterlife for broken-down computers; that is a fairy story for people afraid of the dark. Stephen Hawking
[ترجمه گوگل]هیچ بهشت ​​یا زندگی پس از مرگ برای کامپیوترهای خراب وجود ندارد این یک داستان پری برای افرادی است که از تاریکی می ترسند استیون هاوکینگ
[ترجمه ترگمان]هیچ بهشت یا زندگی پس از مرگ برای کامپیوترهای شکسته وجود ندارد؛ این یک داستان پریان برای افرادی است که از تاریکی می ترسند استفان هاوکینگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Christina believed she was released from the afterlife to pray for the souls in purgatory.
[ترجمه گوگل]کریستینا معتقد بود که از زندگی پس از مرگ رها شده است تا برای ارواح در برزخ دعا کند
[ترجمه ترگمان]کریستینا معتقد بود که از زندگی پس از مرگ برای دعا برای ارواح در برزخ آزاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If we can prove an afterlife, then we have less pressure to make our physical life last forever. Chuck Palahniuk
[ترجمه گوگل]اگر بتوانیم زندگی پس از مرگ را ثابت کنیم، فشار کمتری داریم تا زندگی فیزیکی خود را برای همیشه ادامه دهیم چاک پالانیوک
[ترجمه ترگمان]اگر ما بتوانیم زندگی پس از مرگ را ثابت کنیم، ما فشار کمتری داریم تا زندگی فیزیکی مان را برای همیشه حفظ کنیم چاک Palahniuk
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All these demonstrations of rulership had an afterlife long after Charles himself had gone.
[ترجمه گوگل]همه این تظاهرات حاکمیت مدتها پس از رفتن خود چارلز زندگی پس از مرگ داشت
[ترجمه ترگمان]همه این demonstrations of پس از مرگ شارل مدت ها پس از مرگ به دنیا آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Therefore, brave, don't always the afterlife when excuse and intentionally life.
[ترجمه گوگل]بنابراین، شجاع، همیشه بهانه و عمدی زندگی آخرت را نکنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، شجاع، همیشه پس از مرگ، زندگی پس از مرگ را بهانه و به عمد زندگی نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زندگی پس از مرگ (اسم)
afterlife

انگلیسی به انگلیسی

• life after death, the world to come
the afterlife is a life that some people believe begins when you die, for example a life in heaven or as another person or animal.

پیشنهاد کاربران

۱. زندگی پس از مرگ. حیات اخروی ۲. باقیمانده عمر. آخر عمر. اواخر عمر
خانه فردا. [ ن َ / ن ِ ی ِ ف َ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) عالم آخرت. ( ناظم الاطباء ) . سرای دیگر. آن دنیا. عقبی. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ) :
هر که درین خانه شبی داد کرد
خانه فردای خود آباد کرد.
نظامی ( از آنندراج ) .
the Great Beyond
اون دنیا - جهان آخرت
∆ I'll be rewarded afterlife : من در زندگی پس از مرگ پاداش خواهم گرفت / اپن دنیا جایزه می گیرم
زندگی پس از مرگ.
The body's afterlife
زندگیِ پس از مرگِ بدن
the beyond
دار فانی را وداع گفتن
به دیار باقی شتافتن

بپرس