afterglow

/ˈæftərˌɡloʊ//ˈɑːftəɡləʊ/

معنی: پس فروزش، پس تاب
معانی دیگر: (روشنی پس از رفتن نور یا خورشید) پستاب، شفق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the light, or the impression of light, that lingers after its source or cause is gone, as after a sunset.

- We sat in the park enjoying the afterglow of the sunset.
[ترجمه گوگل] در پارک نشستیم و از غروب آفتاب لذت بردیم
[ترجمه ترگمان] در پارک نشسته بودیم و از the پس از غروب آفتاب لذت می بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a warm, pleasing memory of a recent experience.

- For a short time, I bathed in the afterglow of my mother's praise.
[ترجمه گوگل] مدت کوتاهی در پس تابش مداحی مادرم غسل کردم
[ترجمه ترگمان] برای مدت کوتاهی، در پس afterglow ستایش مادرم آب تنی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He was basking in the afterglow of love.
[ترجمه گوگل]او در نور پس از عشق غوطه ور بود
[ترجمه ترگمان]او در لا ید گیت از عشق پس از عشق غوطه می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The team were basking in the afterglow of winning the cup.
[ترجمه گوگل]این تیم در درخشش پس از فتح جام غرق شد
[ترجمه ترگمان]این تیم در حال لذت بردن از برنده شدن جام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The grin is the afterglow of what Fonda describes as the most fulfilling job in his professional life, playing Ulee Jackson.
[ترجمه گوگل]پوزخند پس از آن چیزی است که فوندا با بازی اولی جکسون به عنوان رضایت بخش ترین شغل در زندگی حرفه ای خود توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]این لبخند، آرامش بخشی از آنچه که فوندا به عنوان the شغل در زندگی حرفه ای خود توصیف می کند، بازی Ulee جکسون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the flattering afterglow of Messines, Haig's confidence was unbounded.
[ترجمه گوگل]در درخشش متملق مسینز، اعتماد به نفس هیگ نامحدود بود
[ترجمه ترگمان]در the flattering of Messines، اعتماد Haig نامحدود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Through the crepuscular afterglow, from behind the marble pineapple, there came skipping a true-light figure.
[ترجمه گوگل]از میان درخشش پسین، از پشت آناناس مرمرین، چهره‌ای با نور واقعی از بین می‌رفت
[ترجمه ترگمان]از میان آن afterglow و afterglow، از پشت آناناس مرمر، یک پیکر درست و حسابی را جا به جا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Behind it an apricot afterglow trailed like an exquisite taillight across the sky.
[ترجمه گوگل]در پشت آن، درخششی زردآلو مانند چراغ عقب نفیس در آسمان می‌پیچید
[ترجمه ترگمان]پس از آن، پس از آن، afterglow apricot پس از afterglow an در آسمان پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the afterglow of the holidays come signs of a few hangovers from expensive champagne.
[ترجمه گوگل]در پس درخشش تعطیلات نشانه هایی از چند خماری از شامپاین های گران قیمت به چشم می خورد
[ترجمه ترگمان]در پس afterglow تعطیلات، نشانه هایی از a از شامپاین گران قیمت به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You could see the afterglow of the victory in his face.
[ترجمه گوگل]درخشش پس از پیروزی را در چهره او می دیدی
[ترجمه ترگمان]You پس از afterglow پیروزی در چهره اش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sunrise the afterglow the lamplight of everyday proved our teachers'hard working.
[ترجمه گوگل]طلوع آفتاب پس از تابش نور لامپ روزمره ثابت کرد که معلمان ما سخت کوش هستند
[ترجمه ترگمان]طلوع خورشید پس از نیمروز، نور چراغ هر روز معلمان ما را به سختی کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the dusk, a thread of afterglow still lingers in the sky.
[ترجمه گوگل]در غروب، رشته ای از درخشش پس از آن هنوز در آسمان است
[ترجمه ترگمان]در تاریکی، یک رشته of afterglow هنوز در آسمان باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The South Pole Telescope, which began scientific observations in 200 surveys the sky for cosmic microwave background radiation, the "afterglow" of the Big Bang.
[ترجمه گوگل]تلسکوپ قطب جنوب، که رصدهای علمی را در 200 سال آغاز کرد، آسمان را برای تابش پس‌زمینه مایکروویو کیهانی، «پس‌درخشش» بیگ بنگ بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]تلسکوپ قطب جنوب، که مشاهدات علمی را در ۲۰۰ مورد بررسی قرار داد، آسمان را برای تابش زمینه کیهانی کیهانی، \"afterglow\" بیگ بنگ \" آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We basked in the afterglow of victory.
[ترجمه گوگل]ما در درخشش پس از پیروزی غرق شدیم
[ترجمه ترگمان]در پس afterglow پیروزی پناه می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They had found the cool afterglow of the big bang: the cosmic microwave background radiation.
[ترجمه گوگل]آن‌ها درخشش خنک پس از انفجار بزرگ را یافته بودند: تابش پس‌زمینه مایکروویو کیهانی
[ترجمه ترگمان]آن ها afterglow خنک را از انفجار بزرگ پیدا کرده بودند: پرتوه ای کیهانی کیهانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Irradiation in the afterglow of sunset, from afar, It'seems long in the wind moving.
[ترجمه گوگل]تابش در پس تابش غروب خورشید، از دور، در حرکت باد طولانی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]در هنگام غروب آفتاب، از دور، به نظر می رسد که باد حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A golden afterglow throbbed in the west.
[ترجمه گوگل]درخشش طلایی در غرب می کوبید
[ترجمه ترگمان]A golden در غرب می تپید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پس فروزش (اسم)
afterglow

پس تاب (اسم)
afterglow

تخصصی

[سینما] خاصیت پستاب - پستاب
[عمران و معماری] پستاب

انگلیسی به انگلیسی

• glow after sunset; glow light leaves after it is gone; warm memory

پیشنهاد کاربران

good feelings remaining after a pleasurable or successful experience.
حس خوب بعد از یک لذت یا یک تجربه موفق.
غروب آفتاب
afterglow ( نجوم )
واژه مصوب: پس تاب
تعریف: قـوس گستـرده ای از نور تابشی ( radiant glow ) که در اوایل فلق یا اواخر شفق در بالای ابرهای مرتفع مشاهده می شود

بپرس