afresh

/əˈfreʃ//əˈfreʃ/

معنی: از نو، دوباره
معانی دیگر: بار دیگر، دگر بار

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: once again; anew.
مترادف: again, anew, de novo, newly, over

- These flowers bloom afresh every spring.
[ترجمه گوگل] این گل ها هر بهار دوباره شکوفا می شوند
[ترجمه ترگمان] این گل ها هر بهار دوباره شکوفه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- With her first attempt ending in failure, she decided to start afresh.
[ترجمه گوگل] با اولین تلاشش که با شکست به پایان رسید، تصمیم گرفت از نو شروع کند
[ترجمه ترگمان] با اولین تلاشش در شکست، تصمیم گرفت از نو شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i am ready to start the project afresh
آماده ام که پروژه را از نو آغاز کنم.

2. She tore up the letter and started afresh.
[ترجمه گوگل]نامه را پاره کرد و از نو شروع کرد
[ترجمه ترگمان]نامه را پاره کرد و از نو شروع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The century is advanced, but every individual begins afresh.
[ترجمه گوگل]قرن پیشرفته است، اما هر فردی از نو شروع می کند
[ترجمه ترگمان]این قرن پیشرفته است، اما هر فرد از نو شروع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His complex anger flamed afresh, and Ruth was in terror of him.
[ترجمه گوگل]خشم پیچیده او دوباره شعله ور شد و روت از او وحشت داشت
[ترجمه ترگمان]خشم شدید او از نو زبانه کشید و روت در وحشت او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We agreed to look afresh at her original proposal.
[ترجمه گوگل]ما موافقت کردیم که به پیشنهاد اولیه او نگاهی دوباره بیندازیم
[ترجمه ترگمان]ما موافقت کردیم که دوباره به پیشنهاد اصلی او نگاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He moved to America to start afresh .
[ترجمه گوگل]او برای شروع دوباره به آمریکا رفت
[ترجمه ترگمان]او به آمریکا رفت تا از نو شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They see the world afresh, not necessarily the way others believe it to be.
[ترجمه گوگل]آنها دنیا را از نو می بینند، نه لزوماً آن طور که دیگران آن را باور دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها جهان را دوباره می بینند، نه لزوما روشی که دیگران آن را باور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You must begin afresh.
[ترجمه گوگل]باید از نو شروع کنی
[ترجمه ترگمان]باید از نو شروع کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Let me therefore start afresh by looking at the common law.
[ترجمه گوگل]بنابراین اجازه دهید از نو با نگاهی به قانون عرفی شروع کنم
[ترجمه ترگمان]از این رو با نگاه کردن به قانون مشترک از نو شروع می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We shutdown the old plant and start afresh somewhere else with a new labour force.
[ترجمه گوگل]ما کارخانه قدیمی را تعطیل می کنیم و در جایی دیگر با نیروی کار جدید از نو شروع می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نیروگاه قدیمی را خاموش می کنیم و در جای دیگری با نیروی کار جدیدی شروع می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our mountains and rivers begin life afresh.
[ترجمه گوگل]کوه ها و رودخانه های ما زندگی را از نو آغاز می کنند
[ترجمه ترگمان]کوه ها و رودخانه ها زندگی را دوباره آغاز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Analysts think Boeing will most likely start afresh and come up with a real rival early in 200
[ترجمه گوگل]تحلیلگران بر این باورند که بوئینگ به احتمال زیاد از نو شروع خواهد کرد و در اوایل سال 200 به یک رقیب واقعی خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران فکر می کنند که بوئینگ احتمالا از نو شروع خواهد کرد و در اوایل سال ۲۰۰ با رقیب واقعی خود برخورد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The current system just isn't working - we need to go back to the drawing board and start afresh.
[ترجمه گوگل]سیستم فعلی فقط کار نمی کند - باید به تابلوی طراحی برگردیم و از نو شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]سیستم کنونی کار نمی کند - ما باید به عقب برگردیم و دوباره شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She saw her new job as a chance to start afresh.
[ترجمه گوگل]او شغل جدید خود را فرصتی برای شروع دوباره می دانست
[ترجمه ترگمان]او شغل جدیدش را به عنوان فرصتی دید که از نو شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The agreement allows old expectations to be forgotten and everyone can start afresh.
[ترجمه گوگل]این توافق باعث می شود که انتظارات قدیمی فراموش شوند و همه بتوانند از نو شروع کنند
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه باعث می شود که انتظارات قدیمی فراموش شوند و همه می توانند از نو شروع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از نو (قید)
afresh, again, anew

دوباره (قید)
afresh, again, anew

انگلیسی به انگلیسی

• anew, all over again, from the beginning; again
if you do something afresh, you do it again in a different way.

پیشنهاد کاربران

دوباره _ مجدد _ از نو _ یک بار دیگر
again _ afresh _ anew _ once more

بپرس