1. he ran afoul of the bureau chief and was fired
با رئیس دفتر نساخت و بیرونش کردند.
2. the fishing lines ran afoul of each other
طناب های ماهیگیری در هم گوریده شدند.
3. to run (or fall) afoul of
1- گور خوردن (مثل گره یا طناب و غیره) در هم گیر کردن،به هم تاب خوردن،گوریدن
4. He was fifteen when he first ran afoul of the law.
[ترجمه گوگل]پانزده ساله بود که برای اولین بار با قانون برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی اولین بار با قانون برخورد کرد او پانزده سالش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The kites were afoul in the wind.
[ترجمه گوگل]بادبادک ها در باد ناپاک بودند
[ترجمه ترگمان]بادبادک در باد گیر کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. At one point Seeger fell afoul of the US government for his antiwar actions.
[ترجمه گوگل]در یک مقطع، سیگر به دلیل اقدامات ضدجنگ خود با دولت ایالات متحده درگیر شد
[ترجمه ترگمان]در یک مرحله، Seeger گرفتار دولت آمریکا برای اعمال ضد جنگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. All of them had run afoul of the law at some time or other.
[ترجمه گوگل]همه آنها در برخی مواقع قانون را نقض کرده بودند
[ترجمه ترگمان]در بعضی مواقع همه آن ها گرفتار قانون شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Be careful not to fall afoul of the law.
[ترجمه گوگل]مواظب باشید با قانون سرپیچی نکنید
[ترجمه ترگمان]مواظب باشید گرفتار قانون نشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Yet any jammer for the slammer would run afoul of the Communications Act of 193 which prohibits intentional interference with radio signals.
[ترجمه گوگل]با این حال، هر گونه پارازیت برای slammer با قانون ارتباطات 193 که تداخل عمدی با سیگنال های رادیویی را ممنوع می کند، مغایرت دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، هر jammer برای the گرفتار قانون ارتباطات ۱۹۳ است که دخالت عمدی با سیگنال های رادیویی را ممنوع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Lou has a track record in running afoul of the Chinese authorities.
[ترجمه گوگل]لو سابقه ای در درگیری با مقامات چینی دارد
[ترجمه ترگمان]لو سابقه ای طولانی در رقابت با مقامات چینی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Brazil's politicians and legislators often afoul of the law, as well.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران و قانونگذاران برزیل نیز اغلب از قانون سرپیچی می کنند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران و قانونگذاران برزیل اغلب گرفتار این قانون شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This ran afoul of the law.
13. He will run afoul of the law if he steals.
[ترجمه گوگل]اگر دزدی کند با قانون برخورد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اگه دزدی کنه دچار حمله می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But eventually MEK fell afoul of the regime and began to fight the power holders in Tehran.
[ترجمه گوگل]اما در نهایت مجاهدین خلق با رژیم درگیر شدند و شروع به مبارزه با صاحبان قدرت در تهران کردند
[ترجمه ترگمان]اما او در نهایت به دام رژیم افتاد و شروع به مبارزه با دارندگان قدرت در تهران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Why do you always fall afoul of me?