aforethought

/əˈfɔːrθɔːt//əˈfɔːθɔːt/

معنی: عمد، پیش اندیشیده، عمدی
معانی دیگر: (قدیمی) قبلا، در پیش، پیش از این، از پیش اندیشیده، پیش اندیشی، (حقوق) به اسبق تصمیم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: planned or thought of in advance; premeditated.

- with malice aforethought
[ترجمه گوگل] با سوء نیت از قبل
[ترجمه ترگمان] با قصد قبلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. malice aforethought
سو نیت قبلی

2. malice aforethought (or prepense)
با سونیت قبلی،تعمدا،به منظور زدن صدمه ی جانی (و غیره)

3. Involuntary manslaughter is unlawful homicide without malice aforethought.
[ترجمه گوگل]قتل غیر عمد قتل غیرقانونی و بدون سوء نیت قبلی است
[ترجمه ترگمان]نگاه داری از آدمکشی، قتل غیر قانونی بدون قصد قبلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chimpanzee will be collected prior malice aforethought . . .
[ترجمه گوگل]شامپانزه ها با سوء نیت قبلی جمع آوری می شوند
[ترجمه ترگمان]Chimpanzee قبل از malice malice جمع آوری خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Interim analysis must be aforethought and consideration should be given to avoid its possible biased impact on the running trial.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل موقت باید از قبل در نظر گرفته شود و برای جلوگیری از تأثیر جانبدارانه احتمالی آن بر کارآزمایی در حال اجرا، باید در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]تحلیل موقت باید مورد استفاده قرار گیرد و باید در نظر گرفته شود تا از تاثیر جانبدارانه ای که ممکن است در جریان محاکمه وجود داشته باشد اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gao Shengning concludes at this point, this is competitor plan, those who be aimed at health master the organization has aforethought crisis event.
[ترجمه گوگل]گائو شنگنینگ در این مرحله نتیجه گیری می کند، این طرح رقیب است، کسانی که هدفشان کارشناسی ارشد بهداشت است، سازمان از قبل به رویداد بحران فکر کرده است
[ترجمه ترگمان]Gao Shengning در این نقطه به این نتیجه می رسد که این برنامه رقیب است، آن هایی که با هدف مدیریت سلامت سازمان مورد هدف قرار می گیرند، رویداد بحرانی را در بر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This kind of person does not have plot beforehand, if be to constituent according to plan has aforethought to steal, do not belong to theft addiction.
[ترجمه گوگل]این گونه افراد از قبل نقشه ای ندارند، اگر بر اساس نقشه از قبل به دزدی فکر کرده باشند، اهل اعتیاد به سرقت نباشند
[ترجمه ترگمان]این نوع فرد پیش از این طرح توطئه را ندارد، اگر یکی از اعضای سازنده برنامه بخواهد که دزدی کند، به اعتیاد دزدی تعلق ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In order to aggrandize afresh their power, the powerful countries started aforethought aggression time and again.
[ترجمه گوگل]کشورهای قدرتمند برای تقویت مجدد قدرت خود بارها و بارها دست به تهاجم از پیش فکری زدند
[ترجمه ترگمان]برای اینکه دوباره قدرت خود را دوباره به دست آورند، کشورهای قدرتمند شروع به تجاوز به زمان و دوباره کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. First-degree murder is increasingly coming to cover more than planned and deliberated killings ("premeditated" and "malice aforethought " were older ways of saying the same thing).
[ترجمه گوگل]قتل درجه یک به طور فزاینده ای بیش از قتل های برنامه ریزی شده و عمدی را پوشش می دهد («از پیش برنامه ریزی شده» و «بداندیشی از پیش فکری» روش های قدیمی تری برای بیان یک چیز بودند)
[ترجمه ترگمان]قتل درجه اول به طور فزاینده ای برای پوشش دادن بیشتر از برنامه ریزی شده برنامه ریزی شده و deliberated (از پیش برنامه ریزی شده)و \"malice aforethought\" به شیوه های قدیمی صحبت کردن است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can speak English, can you argue about business affairs in English without any aforethought words?
[ترجمه گوگل]شما می توانید انگلیسی صحبت کنید، آیا می توانید در مورد امور تجاری به زبان انگلیسی بدون هیچ کلمه ای از قبل فکر کنید بحث کنید؟
[ترجمه ترگمان]می توانید انگلیسی صحبت کنید، آیا می توانید در مورد مسائل تجاری به زبان انگلیسی صحبت کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She did not trip Rose up accidentally, it was done with malice aforethought.
[ترجمه گوگل]او به طور تصادفی رز را به سمت بالا نینداخت، این کار با سوء نیت قبلی انجام شد
[ترجمه ترگمان]او که به طور تصادفی رز را ترک نکرد، این کار را با malice قبلی انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمد (اسم)
end, malice, aim, aforethought, purpose, intent, intention, premeditation, animus, resolve

پیش اندیشیده (صفت)
aforethought, prepense

عمدی (صفت)
picked, aforethought, prepense, deliberate, intentional, purposeful, premeditated, designed

انگلیسی به انگلیسی

• thought of in advance, premeditated

پیشنهاد کاربران

با برنامه ی قبلی
سبق تصمیم
قصد، سوءنیت قبلی ، نیت غیر مستقیم، اراده، تمایل،

بپرس