aforesaid

/əˈfɔːrˌsed//əˈfɔːsed/

معنی: مذکور، مزبور، فوقالذکر، بالاگفته
معانی دیگر: از پیش اندیشیده، عمدی، پیش اندیشی، (حقوق) به اسبق تصمیم، گفته شده در بالا، مذبور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: mentioned or said earlier.

- With respect to the aforesaid matter, I would like to take some time now to discuss it in greater depth.
[ترجمه گوگل] با توجه به موضوع فوق الذکر، مایلم مدتی را به بحث عمیق تر در مورد آن اختصاص دهم
[ترجمه ترگمان] با توجه به این موضوع، من می خواهم زمانی را صرف بحث در مورد آن در عمق بیشتری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the jewels of the aforesaid
جواهرات اشخاصی که قبلا اسمشان ذکر شد

2. these problems are the corollaries of the aforesaid changes
این مسائل پیامدهای طبیعی دگرگونی های مذکور است.

3. Insurance is included on all aforesaid items.
[ترجمه گوگل]شامل بیمه تمام موارد ذکر شده می شود
[ترجمه ترگمان]بیمه در همه موارد ذکر شده گنجانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The credit amount of the aforesaid consumer loans shall be as prescribed by the Central Competent Authority.
[ترجمه گوگل]میزان اعتبار وام های مصرفی مذکور به تشخیص مرجع ذی صلاح مرکزی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]میزان اعتبار وام های مصرفی مذکور باید توسط مراجع ذی صلاح مرکزی تجویز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The aforesaid total absence of conversation allowed every extraneous sound to be heard.
[ترجمه گوگل]فقدان کامل مکالمه فوق باعث شنیده شدن هر صدای اضافی می شد
[ترجمه ترگمان]این فقدان کلی گفتگو موجب شد که همه صداهای نامربوط شنیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Save as aforesaid it shall not be necessary to give any notice of an adjournment or of the business to be transacted at an adjourned meeting.
[ترجمه گوگل]به جز موارد فوق الزم نیست که هیچ اطلاعیه ای در مورد تعویق یا انجام معامله در جلسه معوق انجام شود
[ترجمه ترگمان]به این صورت که نباید در جلسه به تعویق افتاد و یا به تعویق افتاد باید به آن اطلاع داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The aforesaid system effectively regulates acts of administrative law - enforcement.
[ترجمه گوگل]سیستم فوق به طور مؤثر قوانین اداری - اجرای قانون را تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم مذکور به طور موثر اعمال قانون اجرایی را تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The freak worktable and unexceptionably solved aforesaid developed has solved this key problem very well.
[ترجمه گوگل]میز کار عجیب و غیرقابل قبولی که در بالا توسعه داده شد، این مشکل کلیدی را به خوبی حل کرده است
[ترجمه ترگمان]میز کار غیر عادی و unexceptionably حل شده، این مشکل کلیدی را بسیار خوب حل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To advocate socialist legal system while providing aforesaid services.
[ترجمه گوگل]حمایت از نظام حقوقی سوسیالیستی در حین ارائه خدمات فوق
[ترجمه ترگمان]دفاع از نظام حقوقی سوسیالیستی در حالی که خدمات مذکور را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this paper, we trying to solve the aforesaid issue with the relative height ratio method.
[ترجمه گوگل]در این مقاله سعی داریم با روش نسبت ارتفاع نسبی موضوع فوق را حل کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در این مقاله سعی داریم با روش نسبت ارتفاع نسبی مساله مذکور را حل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The aforesaid eight counts are our call to arms against stereotyped Party writing.
[ترجمه گوگل]هشت مورد فوق الذکر دعوت ما به اسلحه علیه نوشته های کلیشه ای حزبی است
[ترجمه ترگمان]هشت مورد ذکر شده این است که ما فراخوان خود را در مقابل نوشته های حزب کلیشه ای اجرا می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In default of the aforesaid data, no experimental animals may be used.
[ترجمه گوگل]در حالت پیش فرض داده های فوق، هیچ حیوان آزمایشی نمی تواند استفاده شود
[ترجمه ترگمان]به طور پیش فرض از داده های ذکر شده، هیچ گونه حیوان تجربی مورد استفاده قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Note: The aforesaid privileges are not implemented concurrently with other preference. The Golden Leaf Thermae Center reserve all the rights of interpretations for this reference.
[ترجمه گوگل]توجه: امتیازات فوق همزمان با سایر اولویت ها اعمال نمی شود مرکز ترمای برگ طلایی کلیه حقوق تفسیر را برای این مرجع محفوظ می دارد
[ترجمه ترگمان]توجه: امتیازات مذکور به صورت همزمان با اولویت دیگر اجرا نمی شوند مرکز thermae برگ طلایی، تمام حقوق تفاسیر را برای این مرجع ذخیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The aforesaid series of studies shows that psoriasis is a psychosomatic disease.
[ترجمه گوگل]مجموعه مطالعات فوق نشان می دهد که پسوریازیس یک بیماری روان تنی است
[ترجمه ترگمان]مجموعه فوق از مطالعات نشان می دهد که پسوریازیس یک بیماری روانی - تنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Applicable scope: Except aforesaid scope, also applicable for large volume concrete project.
[ترجمه گوگل]محدوده قابل اجرا: به جز محدوده فوق، همچنین برای پروژه بتنی با حجم زیاد قابل اجرا است
[ترجمه ترگمان]حوزه Applicable: به جز حوزه ذکر شده، برای پروژه بتونی حجم بزرگ نیز قابل اجرا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مذکور (صفت)
mentioned, above-mentioned, said, aforesaid, foresaid, forenamed

مزبور (صفت)
aforesaid, aforementioned

فوق الذکر (صفت)
aforesaid, aforementioned

بالاگفته (صفت)
aforesaid, foresaid

انگلیسی به انگلیسی

• mentioned previously
aforesaid means the same as aforementioned; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✍️"مزبور" /صفتی برای اشاره به چیزی که قبلاً ذکر یا بیان شده است. این یک اصطلاح رسمی است که اغلب در اسناد قانونی یا رسمی استفاده می شود.
✍️✍️در حالی که "مذکور/aforementioned" مترادف است، "aforesaid" اغلب در زمینه های رسمی یا قانونی ترجیح داده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف؛ Previously mentioned, previously stated, aforementioned, aforementioned
👇مثال؛
The aforesaid conditions must be met before the contract is signed.
Refer to the aforesaid section for further details.
The court hereby upholds the aforesaid ruling.

فوق الاشاره فوق الذکر فوق البیان مارالبیان
said . adjective [only before noun] law
mentioned before SYN aforementioned
The said weapon was later found in the defendant’s home.
مسطور
سالف الذکر

بپرس