afoot

/əˈfʊt//əˈfʊt/

معنی: برپا، پیاده، در جریان
معانی دیگر: با راه رفتن، در شرف تکوین، در حال انجام

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
(1) تعریف: on foot; walking.
مشابه: pedestrian

(2) تعریف: in preparation; imminent.

- There is a sinister plot afoot.
[ترجمه گوگل] توطئه شومی در راه است
[ترجمه ترگمان] نقشه شومی در کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. rabbits are hunted either afoot or on horseback
خرگوش را یا پیاده و یا سوار بر اسب شکار می کنند.

2. i knew something terrible was afoot
می دانستم چیز وحشتناکی در شرف وقوع بود.

3. There's something afoot here, but I don't know what it is.
[ترجمه گوگل]اینجا چیزی در راه است، اما من نمی دانم چیست
[ترجمه ترگمان]چیزی در اینجا وجود دارد، اما نمی دانم چیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Plans are afoot to stage a new opera.
[ترجمه گوگل]برنامه هایی برای اجرای یک اپرای جدید در دست اجراست
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای اجرای یک اپرا جدید در جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It seems there could be moves afoot to close the centre.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ممکن است اقداماتی برای بستن مرکز انجام شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در حال حرکت برای بستن این مرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There's a scheme afoot to put a motorway through the park.
[ترجمه گوگل]طرحی برای قرار دادن یک بزرگراه در پارک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک نقشه داریم که می تواند اتوبان را از پارک خارج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Everybody knew that something awful was afoot.
[ترجمه گوگل]همه می دانستند که اتفاق وحشتناکی در راه است
[ترجمه ترگمان]همه می دانستند که حادثه وحشتناکی در پیش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A plan was afoot to seize power.
[ترجمه گوگل]نقشه ای برای به دست گرفتن قدرت در دست اجرا بود
[ترجمه ترگمان]نقشه ای برای بدست آوردن قدرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moves are afoot to increase car insurance premiums.
[ترجمه گوگل]اقداماتی برای افزایش حق بیمه خودرو در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]اقدامات در حال انجام هستند تا حق بیمه اتومبیل را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There were plans afoot for a second attack.
[ترجمه گوگل]برنامه هایی برای حمله دوم در دست اجرا بود
[ترجمه ترگمان]نقشه دوم برای حمله دوم در کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are plans afoot to increase taxation.
[ترجمه گوگل]برنامه هایی برای افزایش مالیات وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای افزایش مالیات در جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is a plan afoot to pull down the old building so as to widen the street.
[ترجمه گوگل]طرحی در دست اجراست تا ساختمان قدیمی را پایین بکشند تا خیابان را تعریض کنند
[ترجمه ترگمان]یک نقشه است که می خواهد ساختمان قدیمی را پایین بکشد تا بتواند خیابان را گسترش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are plans afoot to launch a new radio station.
[ترجمه گوگل]برنامه هایی برای راه اندازی یک ایستگاه رادیویی جدید در دست اجراست
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای راه اندازی یک ایستگاه رادیویی جدید در جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And plans are already afoot to to build a church there called the Cathedral On Spilt Blood.
[ترجمه گوگل]و در حال حاضر برنامه هایی برای ساختن کلیسایی به نام کلیسای جامع روی خون ریخته شده در دست اجراست
[ترجمه ترگمان]و طرح هایی در حال حاضر برای ساخت کلیسایی هست که کلیسای جامع On خون نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Great plans are afoot to ban smoking in public places, resulting in smokers soon becoming complete outcasts in society.
[ترجمه گوگل]طرح‌های بزرگی برای ممنوعیت سیگار کشیدن در مکان‌های عمومی در دست اجراست که در نتیجه سیگاری‌ها به زودی به یک طرد شده کامل در جامعه تبدیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]برنامه های بزرگ برای ممنوع کردن سیگار کشیدن در مکان های عمومی در حال انجام است و افراد سیگاری به زودی در جامعه مطرود می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برپا (صفت)
afoot

پیاده (قید)
afoot

در جریان (قید)
afoot

انگلیسی به انگلیسی

• on foot; in the process of being developed
if a plan or scheme is afoot, it is already happening or being planned, often secretly; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

در جریان، در دست اقدام
در جریان بودن، در جریال حل شدن، در راه انجام شدن
!The game is afoot
در دست انجام؛ در حال انجام
[Adj]
[کاربردش تو جمله از دیدگاه گوینده حالت بد و منفی داره ]
در شرف انجام،
در حال اتفاق افتادن،
در جریان
Change Afoot for Oil Market as Asian ( 1
Demand Wanes, Iranian Supply Rises
...
[مشاهده متن کامل]

Wall Street Journal@
Moves are afoot to increase car ( 2 insurance premiums
کارهایی در شرف انجام است تا حق بیمه های اتومبیل افزایش یابد

حل شدن ( معما )
در کار بودن ، در پیش بودن

بپرس