aflutter

/əˈflətər//əˈflətə/

در حال بال زنی، در حال پرپر زنی، در هیجان، در اهتزاز، در حال لرزش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: excited and nervous; fluttering.

جمله های نمونه

1. The flag was aflutter in the air.
[ترجمه گوگل]پرچم در هوا به اهتزاز درآمد
[ترجمه ترگمان]پرچم در هوا تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm all aflutter about meeting him after so long.
[ترجمه گوگل]من از ملاقات با او بعد از مدت ها همه گیج هستم
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه مدت من در این باره با او در حال ملاقات هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The prince went all a-flutter as he climbed to a memorial tower on Scolty Hill in Banchory, Grampian.
[ترجمه گوگل]شاهزاده در حالی که به برج یادبودی در تپه اسکلتی در بانچوری، گرامپیان صعود می‌کرد، همه چیز را به پرواز درآورد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده همچنان که به برج یادبود در Scolty هیل در Banchory هیل بالا می رفت، رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All are aflutter at the thought of his return.
[ترجمه گوگل]همه در فکر بازگشت او متزلزل هستند
[ترجمه ترگمان]همه در اندیشه بازگشت او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The woods were aflutter with unknown birds.
[ترجمه گوگل]جنگل ها پر از پرندگان ناشناس بود
[ترجمه ترگمان]درختان در حال لرزش پرندگان ناشناس بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The woods aflutter with unknown birds.
[ترجمه گوگل]جنگل ها پر از پرندگان ناشناخته هستند
[ترجمه ترگمان]جنگل با پرندگان نا آشنا در حال لرزش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If It'sets your heart aflutter, I will take away my eyes from your face.
[ترجمه گوگل]اگر دلت را به لرزه درآورد، چشمانم را از چهره تو خواهم گرفت
[ترجمه ترگمان]اگر قلبت در اهتزاز باشد، چشمانم را از روی صورتت پاک می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The capital was aflutter this afternoon with rumors - apparently false - of a bomb on a bus.
[ترجمه گوگل]پایتخت امروز بعدازظهر با شایعات - ظاهرا دروغ - مبنی بر بمب گذاری در اتوبوس پر شده بود
[ترجمه ترگمان]پایتخت این بعد از ظهر با شایعات و ظاهرا دروغین مبنی بر یک بمب در یک اتوبوس، توقیف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stunned,(sentence dictionary) he became all aflutter. I resented his carelessness.
[ترجمه گوگل]مات و مبهوت (فرهنگ جملات) او تماماً متلاطم شد از بی دقتی او دلخور شدم
[ترجمه ترگمان]او که بی هوش شده بود (فرهنگ لغت)همه aflutter شد از بی دقتی او ناراحت بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The woods were aflutter with birds.
[ترجمه گوگل]جنگل ها پر از پرندگان بود
[ترجمه ترگمان]درختان در حال لرزش پرندگان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wikipedia is aflutter with angry psychologists demanding that the community take down reproductions of 10 original Rorschach inkblot plates and their statistically common responses.
[ترجمه گوگل]ویکی‌پدیا مملو از روان‌شناسان عصبانی است که از جامعه می‌خواهند تا نسخه‌های 10 صفحه اصلی لکه جوهر رورشاخ و پاسخ‌های آماری رایج آنها را حذف کنند
[ترجمه ترگمان]ویکی پدیا aflutter با روانشناسان عصبانی است و از جامعه درخواست می کند که از ۱۰ صفحه اصلی Rorschach inkblot و پاسخ های مشترک آن ها استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's all aflutter . Lost a plate of false teeth – at the Bal N è gre, he thinks.
[ترجمه گوگل]او همش در حال پرخاشگری است او فکر می کند یک بشقاب دندان مصنوعی را گم کرده است - در Bal Nè gre
[ترجمه ترگمان]او در حال لرزش است به نظر او یک بشقاب دندان مصنوعی از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All aflutter with the news of her return.
[ترجمه گوگل]همه با خبر بازگشت او سر و صدا می کنند
[ترجمه ترگمان]همه با شنیدن خبر بازگشت او در حال لرزش بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The flags were aflutter in the breeze.
[ترجمه گوگل]پرچم ها در نسیم به اهتزاز درآمدند
[ترجمه ترگمان]پرچم ها در نسیم تکان می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Paul had walked into the room and set my heart aflutter.
[ترجمه گوگل]پل وارد اتاق شد و قلبم را به لرزه انداخت
[ترجمه ترگمان]پل وارد اتاق شد و قلبم را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rapidly moving (as in wings); nervous, excited

پیشنهاد کاربران

بپرس