afire

/əˈfaɪr//əˈfaɪə/

معنی: سوزان، شعله ور، در حال سوختن
معانی دیگر: مشتعل، هیجان زده، پر التهاب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: burning, as a house.
مشابه: ablaze, alight, burning

(2) تعریف: passionately interested.

- afire with curiosity
[ترجمه گوگل] آتش از کنجکاوی
[ترجمه ترگمان] در حالی که از کنجکاوی می سوخت،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he was afire with religious zeal
شور مذهب در درونش شعله می زد.

2. the boys set the cardboards afire
پسرها مقواها را به آتش کشیدند.

3. When the heart is afire, some sparks will fly out at the mouth.
[ترجمه گوگل]وقتی قلب آتش می گیرد، جرقه هایی از دهان خارج می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی قلب در آتش می سوزد، بعضی از جرقه ها به دهان پرواز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When the heart is afire, some sparks will fly out of the mouth.
[ترجمه گوگل]وقتی قلب آتش می گیرد، جرقه هایی از دهان خارج می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی قلب مشتعل می شود، بعضی از جرقه ها از دهان بیرون پرواز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One of the boats had been set afire .
[ترجمه گوگل]یکی از قایق ها به آتش کشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]یکی از قایق ها در آتش می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The house is afire!
[ترجمه گوگل]خانه آتش گرفته است!
[ترجمه ترگمان]خانه آتش گرفته است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In Lushnje, the town hall was set afire with Molotov cocktails.
[ترجمه گوگل]در لوشنه، تالار شهر با کوکتل مولوتف به آتش کشیده شد
[ترجمه ترگمان]در سال Lushnje، تالار شهرداری پر از کوکتل Molotov بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The house was afire.
[ترجمه گوگل]خانه آتش گرفته بود
[ترجمه ترگمان]خانه در آتش می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The clinic was set afire.
[ترجمه گوگل]درمانگاه به آتش کشیده شد
[ترجمه ترگمان]کلینیک در آتش می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At least one had been set afire.
[ترجمه گوگل]حداقل یکی از آنها به آتش کشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]حداقل یک آتش سوزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hundreds of small wooden fishing boats are set afire and dozens are torn to pieces by the blast.
[ترجمه گوگل]صدها قایق چوبی کوچک ماهیگیری به آتش کشیده شده و ده ها قایق ماهیگیری در اثر انفجار تکه تکه شده اند
[ترجمه ترگمان]صدها قایق کوچک ماهیگیری به آتش کشیده شده اند و ده ها قایق در اثر این انفجار تکه تکه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The oil tanker was afire.
[ترجمه گوگل]نفتکش آتش گرفته بود
[ترجمه ترگمان]تانکر سوخت آتش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Love is afire whelloch burns unseen.
[ترجمه گوگل]عشق آتشی است که نادیده می سوزد
[ترجمه ترگمان]عشق در آتش می سوزد و نادیدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. United Nations troops are responsible for enforcing afire in the area.
[ترجمه گوگل]نیروهای سازمان ملل مسئول اجرای آتش در این منطقه هستند
[ترجمه ترگمان]نیروهای سازمان ملل مسئول اجرای آتش در این ناحیه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوزان (صفت)
alight, ablaze, burning, scorching, ardent, galling, scathing, torrid, afire, aflame, fervid, inflaming

شعله ور (صفت)
alight, afire, flaring, garish, aflame, inflammable

در حال سوختن (صفت)
afire

انگلیسی به انگلیسی

• ablaze, burning, on fire; blazing

پیشنهاد کاربران

بپرس