afield

/əˈfiːld//əˈfiːld/

معنی: در صحرا، در دشت
معانی دیگر: (زمین ورزش یا مزرعه و غیره) در میدان، روی زمین، در محوطه، دور دست، بعید

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: off the familiar or desired track, as in speech or thought.

- She went far afield in her reasoning.
[ترجمه گوگل] او در استدلال خود بسیار دورتر رفت
[ترجمه ترگمان] در استدلال او خیلی دور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: away from one's home; abroad.

(3) تعریف: in, on, or to open land.

جمله های نمونه

1. from farther afield
از محل های دورتر

2. fierce warriors rushed afield
جنگاوران خون آشام به رزمگاه هجوم آوردند.

3. people from as far afield as kashan and kerman came to the wedding
مردم از جاهای دور دستی مثل کاشان و کرمان به عروسی آمدند.

4. One day she wandered further afield.
[ترجمه گوگل]یک روز او دورتر سرگردان شد
[ترجمه ترگمان]یک روز در صحرا پرسه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We export our products to countries as far afield as Japan and Canada.
[ترجمه گوگل]ما محصولات خود را به کشورهایی مانند ژاپن و کانادا صادر می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما محصولات خود را به کشورهایی مانند ژاپن و کانادا صادر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were exporting as far afield as Alexandria.
[ترجمه گوگل]آنها تا اسکندریه صادرات داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها داشتند از اسکندریه به دور از اسکندریه صادر می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some villagers have never been further afield than the neighbouring town.
[ترجمه گوگل]برخی از روستاییان هرگز دورتر از شهر همسایه نبوده اند
[ترجمه ترگمان]بعضی از اهالی روستا هرگز از شهر همسایه به این سو و آن سو نرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Missionaries went far afield to propagate their faith.
[ترجمه گوگل]مبلغان برای تبلیغ ایمان خود به مناطق بسیار دور رفتند
[ترجمه ترگمان]سازمان تبلیغ به دوردست ها رفت تا ایمان خود را اشاعه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't go too far afield or you'll get lost.
[ترجمه گوگل]خیلی دور نروید وگرنه گم خواهید شد
[ترجمه ترگمان]خیلی دور نرو وگرنه از دست خواهی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Do not go too far afield.
[ترجمه گوگل]خیلی دور نرو
[ترجمه ترگمان]این قدر دور نروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Your remarks are far afield.
[ترجمه گوگل]اظهارات شما دور از ذهن است
[ترجمه ترگمان]حرف های شما خیلی دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you want to go further afield, there are bicycles for hire.
[ترجمه عابدی] اگر میخواهید به مناطق دور بروید میتوانید از دوچرخه های گرایشهای استفاده کنید
|
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید دورتر بروید، دوچرخه هایی برای کرایه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید به مناطق دورتر بروید، دوچرخه برای استخدام وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many of those arrested came from far afield.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دستگیر شدگان از مناطق دور آمده بودند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد دستگیر شده از مناطق دوری آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Journalists came from as far afield as China and Brazil.
[ترجمه گوگل]خبرنگاران از نقاط دوردستی مانند چین و برزیل آمده بودند
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران از دورترین مناطق به عنوان چین و برزیل خارج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For those who wish to venture further afield there are two waymarked Country Walks.
[ترجمه گوگل]برای کسانی که مایل به سرمایه گذاری دورتر هستند، دو راه پیاده روی کانتری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که می خواهند به مناطق دورتر بروند، دو waymarked کوهستانی waymarked وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در صحرا (قید)
afield

در دشت (قید)
afield

انگلیسی به انگلیسی

• away; astray; in the field
you say that someone has come from as far afield as a place in order to emphasize that they have come a very long way.
further afield means in places or areas other than the nearest or most obvious one.

پیشنهاد کاربران

بپرس