aficionado

/əˌfiʃjəˈnɑːˌdoʊ//əˌfiʃjəˈnɑːˌdəʊ/

معنی: طرفدار، هواخواه
معانی دیگر: هنر دوست، ورزش دوست، دوستار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: aficionados
• : تعریف: an enthusiast or fan, as of an art, a sport, or a pastime.
مشابه: fan

جمله های نمونه

1. I happen to be an aficionado of the opera, and I love art museums.
[ترجمه گوگل]من اتفاقاً از علاقه مندان به اپرا هستم و عاشق موزه های هنری هستم
[ترجمه ترگمان]تصادفا an از اپرا بودم، و من عاشق موزه های هنری بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Like a crossword aficionado you developed an affinity with certain compilers - and from Ximenes you stayed well clear!
[ترجمه گوگل]مانند یک مشتاق کلمه متقاطع، شما با کامپایلرهای خاصی ارتباط برقرار کردید - و از Ximenes به خوبی واضح ماندید!
[ترجمه ترگمان]مثل a crossword که با برخی از compilers affinity و از Ximenes ای که تو در آن جا مانده بودی علاقه پیدا کرده بودی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Captain McArthur was a musical comedy aficionado, and not pleased when Mrs Kingswood spoke critically of the form.
[ترجمه گوگل]کاپیتان مک آرتور از علاقه مندان به کمدی موزیکال بود و از وقتی خانم کینگزوود انتقادی از فرم صحبت می کرد خوشحال نبود
[ترجمه ترگمان]کاپیتان McArthur a کمدی داشت و وقتی خانم Kingswood از این شکل انتقاد می کرد خوشحال نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sauto is an aficionado.
[ترجمه گوگل]Sauto یک علاقه مند است
[ترجمه ترگمان] Sauto \"an\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. AS ANY aficionado of whodunnits will know, lifting and analysing fingerprints is a tedious task.
[ترجمه گوگل]همانطور که هر علاقه مند به whodunnits می داند، بلند کردن و تجزیه و تحلیل اثر انگشت یک کار خسته کننده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که هر نوعی از whodunnits ها می دانند، بلند کردن و تحلیل اثر انگشت کار خسته کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A modern world "Coach House" for the automobile aficionado with two bedroom Guest House that has been designed to spoil your quests both with stunning Ocean and mountain Views.
[ترجمه گوگل]یک "خانه مربی" دنیای مدرن برای علاقه مندان به اتومبیل با مهمان خانه دو خوابه که برای خنثی کردن تلاش های شما با چشم انداز خیره کننده اقیانوس و کوه طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]یک \"خانه مربی جدید\" برای اتوموبیل سازی اتومبیل با دو مهمان اتاق اتاق خواب که برای خراب کردن جستجوهای شما هم با اقیانوس خیره کننده و هم Views کوهستانی طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As a security aficionado, I was interested in his reply to something Nielsen had written.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک علاقه مند به امنیت، من علاقه مند به پاسخ او به چیزی بودم که نیلسن نوشته بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان a امنیتی، من به جوابی که \"نلسن\" نوشته بود علاقه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Are you a video game aficionado?
[ترجمه گوگل]آیا شما از علاقه مندان به بازی های ویدیویی هستید؟
[ترجمه ترگمان]تو داری بازی بازی می کنی؟ - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Former hippie, former jailbird, former aficionado of crack cocaine, Felix Dennis built one of the most successful privately owned magazine empires in the world.
[ترجمه گوگل]فلیکس دنیس، هیپی سابق، زندانی سابق، عاشق سابق کراک، یکی از موفق ترین امپراتوری های مجلات خصوصی در جهان را ساخت
[ترجمه ترگمان]رهبر سابق هیپی، jailbird، aficionado سابق کرک کوکائین، یکی از موفق ترین امپراطوری ها را در مجله خصوصی جهان بنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is good news for postcard aficionado Drene Brennan.
[ترجمه گوگل]این خبر خوبی برای درنه برنان دوستدار کارت پستال است
[ترجمه ترگمان]این خبر خوبیه برای \"aficionado Drene\" و \"برنن\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Are you an art aficionado?
[ترجمه گوگل]آیا شما یک هنرپیشه هستید؟
[ترجمه ترگمان]تو an هنر هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm a real opera aficionado.
[ترجمه گوگل]من یک عاشق واقعی اپرا هستم
[ترجمه ترگمان] من یه aficionado واقعی اپرا هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are back to being an attraction for the aficionado only.
[ترجمه گوگل]آنها بازگشته اند تا فقط برای علاقه مندان جذاب باشند
[ترجمه ترگمان] اونا فقط برای the جذب میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Apollo collection is a wonderful addition for any Mahalia Jackson aficionado.
[ترجمه گوگل]مجموعه آپولو افزودنی فوق‌العاده برای هر دوستدار Mahalia Jackson است
[ترجمه ترگمان]مجموعه آپولو علاوه بر هر فیلم دیگری که به نام \"جکسون\" خوانده می شود، بسیار عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The 1972 National Commission on Marihuana and Drug Use had unanimously recommended decriminalization. It was "The Great Stoned Age," in the words of author and drug aficionado Martin Torgoff.
[ترجمه گوگل]کمیسیون ملی ماری‌هوانا و مصرف مواد مخدر در سال 1972 به اتفاق آرا جرم‌زدایی را توصیه کرده بود به قول مارتین تورگوف، نویسنده و علاقه‌مند به مواد مخدر، «عصر سنگ‌های بزرگ» بود
[ترجمه ترگمان]کمیسیون ملی مبارزه با مواد مخدر در سال ۱۹۷۲ به اتفاق آرا decriminalization را توصیه کرد این \"عصر بزرگ Stoned\" به گفته نویسنده و drug مارتین Torgoff بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرفدار (اسم)
devotee, advocate, adherent, sympathizer, aficionado, partisan, bigot, disciple, zealot, governor, sovereign, henchman

هواخواه (اسم)
devotee, adherent, aficionado, disciple, enthusiast

انگلیسی به انگلیسی

• fanatic, fan, enthusiastic follower (of a boy or man)

پیشنهاد کاربران

بپرس