1. Wallace was charged with causing an affray at a Southampton nightclub.
[ترجمه گوگل]والاس به ایجاد نزاع در یک کلوپ شبانه ساوتهمپتون متهم شد
[ترجمه ترگمان]والاس متهم به ایجاد یک زد و خورد در کلوب شبانه Southampton شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The men were charged with affray / with causing an affray.
[ترجمه گوگل]این مردان به اختناق / به ایجاد اختلاف متهم شدند
[ترجمه ترگمان]افراد با زد و خورد متهم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The reason for the affray is unclear, though a police spokesman played down any suggestion of feuding between criminal gangs.
[ترجمه گوگل]دلیل این دعوا مشخص نیست، اگرچه سخنگوی پلیس هرگونه پیشنهاد دعوای بین باندهای جنایتکار را رد کرد
[ترجمه ترگمان]دلیل این درگیری مشخص نیست، هر چند که یک سخنگوی پلیس هر گونه پیشنهاد دشمنی بین گروهه ای تبهکار را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Student Fay, 2 was cleared of wounding and affray.
[ترجمه گوگل]دانش آموز فی، 2 از مجروحیت و نزاع پاک شد
[ترجمه ترگمان]فی، ۲ دانشجو، از زخمی شدن و زد و خورد تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Lowe is also charged with causing an affray.
[ترجمه گوگل]لو همچنین متهم به ایجاد اختلاف است
[ترجمه ترگمان]لاو نیز متهم به ایجاد یک زد و خورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was sorry about the outcome of an affray that he had not started and in no way wanted.
[ترجمه گوگل]او از نتیجه یک دعوا که شروع نکرده بود و به هیچ وجه نمی خواست متاسف بود
[ترجمه ترگمان]از نتیجه یک نزاع متاسف بود که او شروع نکرده بود و به هیچ وجه مایل به این کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It created other offences - violent disorder, affray and threatening behaviour.
[ترجمه گوگل]این جرایم دیگر را ایجاد کرد - بی نظمی خشونت آمیز، دعوا و رفتار تهدیدآمیز
[ترجمه ترگمان]این گروه جرائم دیگر، اختلال خشونت آمیز، درگیری و رفتار تهدید کننده را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A Braintree man was cleared of an affray charge yesterday when the prosecution offered no further evidence against him.
[ترجمه گوگل]دیروز یک مرد Braintree از اتهام اختلاس تبرئه شد، زمانی که دادستان هیچ مدرک دیگری علیه او ارائه نکرد
[ترجمه ترگمان]دیروز که دادستانی هیچ مدرکی علیه او نشان نداد، یک نفر به برین تری رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Barnstaple crown court was told he caused an affray at a pub in Braunton, Devon.
[ترجمه گوگل]به دادگاه تاج بارن استپل گفته شد که او در یک میخانه در براونتون، دوون دعوا ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]دربار سلطنتی به او گفته بود که در یک کاباره، در Braunton، دوون در affray ایجاد شده، دوون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The crime of affray is decomposed from hooliganism set by the previous Criminal Law.
[ترجمه گوگل]جرم انحراف از هوليگانيزم مقرر در قانون كيفري قبلي تجزيه مي شود
[ترجمه ترگمان]جرم زدن از ولگردی تنظیم شده توسط قانون جنایی قبلی تجزیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. An interesting shooting affray was on in the mountains of Kentucky.
[ترجمه گوگل]یک مسابقه تیراندازی جالب در کوه های کنتاکی در جریان بود
[ترجمه ترگمان]یک زد و خورد جالب در کوهستان های کنتاکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Be a hero in the affray!
13. The Crime of Affray is a common and frequently occurring crime.
[ترجمه گوگل]Crime of Affray جرمی رایج و متداول است
[ترجمه ترگمان]جنایت of یک جنایت رایج و مکرر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His success with Jane had resulted in the affray between him and John.
[ترجمه گوگل]موفقیت او با جین به درگیری بین او و جان منجر شد
[ترجمه ترگمان]موفقیت او با جین منجر به زد و خورد بین او و جان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید