afforestation

/əˌfɒrɪˈsteɪʃn̩//əˌfɒrɪˈsteɪʃn̩/

جنگل سازی، تبدیل بجنگل یاشکارگاه

جمله های نمونه

1. Since the Sixties, afforestation has changed the Welsh countryside.
[ترجمه گوگل]از دهه شصت، جنگل کاری حومه ولز را تغییر داده است
[ترجمه ترگمان]از زمان the، جنگلکاری کشور ولز را تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some of the changes are the result of afforestation and reservoir construction so that not every change is attributable to agricultural development.
[ترجمه گوگل]برخی از تغییرات حاصل جنگل کاری و مخازن سازی است به طوری که هر تغییری ناشی از توسعه کشاورزی نیست
[ترجمه ترگمان]برخی از این تغییرات ناشی از جنگلکاری و ساخت وساز ذخایر هستند، به طوری که هر تغییری به توسعه کشاورزی مربوط نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Apart from the effects of afforestation and reforestation on flora and fauna, there are other environmental implications.
[ترجمه گوگل]جدای از اثرات جنگل کاری و احیای جنگل بر روی گیاهان و جانوران، پیامدهای زیست محیطی دیگری نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر اثرات جنگلکاری و احیای جنگل بر روی گیاهان و حیوانات، سایر مفاهیم زیست محیطی نیز وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Like forest manipulation, afforestation also modifies the environment and must thus be regarded as a significant agent of environmental change.
[ترجمه گوگل]جنگل کاری نیز مانند دستکاری جنگل، محیط را تغییر می دهد و بنابراین باید به عنوان یک عامل مهم تغییر محیطی در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]همانند دستکاری های جنگل، جنگلکاری باید محیط را تغییر دهد و بنابراین باید بعنوان عامل مهمی از تغییرات محیطی در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both forest management and afforestation are responsible for direct and indirect environmental change.
[ترجمه گوگل]مدیریت جنگل و جنگل کاری هر دو مسئول تغییرات محیطی مستقیم و غیرمستقیم هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو مدیریت جنگل و جنگلکاری مسئول تغییرات محیطی مستقیم و غیرمستقیم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Garden City won the provincial title afforestation in the province, was awarded the advanced counties.
[ترجمه گوگل]باغ شهر موفق به کسب عنوان استانی جنگل کاری در استان، به شهرستان های پیشرفته تعلق گرفت
[ترجمه ترگمان]گاردن سیتی، به عنوان مرکز جنگلکاری در این استان، در این استان برنده شد و به کشورهای پیشرفته اهدا گردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ornamental hydrophyte is an indispensable material for afforestation, beautification and purification of waterscape and also a main element in making up gardening waterscape.
[ترجمه گوگل]هیدروفیت زینتی یک ماده ضروری برای جنگل کاری، زیباسازی و تصفیه منظره آب و همچنین عنصر اصلی در تشکیل منظره باغبانی است
[ترجمه ترگمان]Ornamental hydrophyte یک ماده ضروری برای جنگلکاری، زیباسازی و خالص سازی of و همچنین یک عنصر اصلی در ساخت waterscape باغبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The afforestation survived rate and saved rate are the biggest in virescence flat and smallest in pensile stone plant holes among different vegetation restoration measures.
[ترجمه گوگل]نرخ زنده‌مانده جنگل‌کاری و نرخ ذخیره‌شده در میان اقدامات مختلف احیای پوشش گیاهی، از نظر مسطح ورسنس، بزرگ‌ترین و در حفره‌های گیاه سنگی کوچک‌ترین هستند
[ترجمه ترگمان]میزان جنگلکاری شده و نرخ پس انداز، بزرگ ترین جنگلکاری است که در زمین های مسطح virescence و کوچک ترین دره سنگی در میان تدابیر بازیابی پوشش گیاهی مختلف، بیش ترین میزان را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Afforestation and ecological projects have been launched steadily.
[ترجمه گوگل]پروژه های جنگل کاری و زیست محیطی به طور پیوسته راه اندازی شده است
[ترجمه ترگمان]پروژه های اکولوژیکی و اکولوژیکی به طور پیوسته راه اندازی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The newly increased area fenced off for afforestation is 059 million hectares.
[ترجمه گوگل]مساحت تازه افزایش یافته حصارکشی شده برای جنگل کاری 059 میلیون هکتار است
[ترجمه ترگمان]محوطه تازه افزایش داده شده برای جنگلکاری، ۰۵۹ میلیون هکتار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Quercus variabilis is an important tree species for afforestation, which have great economic value.
[ترجمه گوگل]Quercus variabilis یک گونه درختی مهم برای جنگل کاری است که ارزش اقتصادی زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]quercus variabilis یک گونه درختی مهم برای جنگلکاری است، که دارای ارزش اقتصادی بالایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Prescription was made on demand of afforestation program quality management, information system structure, database structure and optimal language tool for program composition.
[ترجمه گوگل]نسخه بر اساس تقاضای مدیریت کیفیت برنامه جنگل کاری، ساختار سیستم اطلاعات، ساختار پایگاه داده و ابزار زبان بهینه برای ترکیب برنامه ساخته شد
[ترجمه ترگمان]تجویز نیاز به مدیریت کیفیت برنامه جنگلکاری، ساختار سیستم اطلاعاتی، ساختار پایگاه داده و ابزار زبان بهینه برای ترکیب برنامه صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. -- Achievements have been made in afforestation.
[ترجمه گوگل]-- دستاوردهایی در جنگل کاری به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]موفقیت ها در جنگلکاری انجام شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The afforestation, the beautified environment, the advocation nature, has become the cosmopolis to walk the sustainable road's mutual recognition and the practical action.
[ترجمه گوگل]جنگل کاری، محیط زیبا، طبیعت حمایتی، تبدیل به کیهانی برای پیمودن جاده پایدار با شناخت متقابل و اقدام عملی شده است
[ترجمه ترگمان]جنگلکاری، محیط زیبا، طبیعت advocation، تبدیل به the شده است تا به رسمیت شناختن متقابل راه پایدار و عمل عملی گام بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pushing forward urban afforestation and beautification?
[ترجمه گوگل]جلو بردن جنگل کاری و زیباسازی شهری؟
[ترجمه ترگمان]با فشار به سمت جلو و زیباسازی شهری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] جنگلکاری
[زمین شناسی] احداث جنگل ،جنگل سازی
[آب و خاک] جنگل کاری

انگلیسی به انگلیسی

• act of turning bare land into forest
afforestation is the practice of planting large numbers of trees on bare land.

پیشنهاد کاربران

جنگلکاری
afforestation ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: جنگل‏سازی
تعریف: ایجاد جنگل به روش نهالکاری یا بذرکاری در عرصه‏هایی که قبلاً جنگل نبوده است

بپرس