1. The teacher responded affirmatively to the question that student put forward.
[ترجمه گوگل]معلم به سوالی که دانش آموز مطرح کرد پاسخ مثبت داد
[ترجمه ترگمان]معلم با اشاره به سوالی که دانش آموز مطرح کرد، پاسخ مثبت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معلم با اشاره به سوالی که دانش آموز مطرح کرد، پاسخ مثبت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. "Is that clear?" Bob nodded his head affirmatively.
[ترجمه گوگل]"واضح است؟" باب سرش را به علامت مثبت تکان داد
[ترجمه ترگمان]روشن شد؟ باب به تصدیق سرش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روشن شد؟ باب به تصدیق سرش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. When assessing elders affirmatively, the practitioner may well detect in some very old people a remarkable degree of authenticity.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سالمندان را به طور مثبت ارزیابی می کند، پزشک ممکن است در برخی از افراد بسیار مسن درجه قابل توجهی از اصالت را تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]هنگام ارزیابی affirmatively، فرد شاغل ممکن است در برخی افراد بسیار قدیمی درجه قابل توجهی از اصالت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگام ارزیابی affirmatively، فرد شاغل ممکن است در برخی افراد بسیار قدیمی درجه قابل توجهی از اصالت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Which is easier to say with head bobbing affirmatively, 2a or 2b?
[ترجمه گوگل]با تکان دادن سر به طور مثبت کدام را راحت تر می توان گفت، 2a یا 2b؟
[ترجمه ترگمان]۲ a یا ۲ b راحت تر است که بگوییم با سر بالا و پایین حرکت می کند؟ ۲ a یا ۲ b؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]۲ a یا ۲ b راحت تر است که بگوییم با سر بالا و پایین حرکت می کند؟ ۲ a یا ۲ b؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The second can also be answered affirmatively but with a proviso.
[ترجمه گوگل]به دومی نیز می توان پاسخ مثبت داد اما با قید
[ترجمه ترگمان]دوم نیز می تواند به عنوان شرط پاسخ داده شود اما با یک شرط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوم نیز می تواند به عنوان شرط پاسخ داده شود اما با یک شرط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I cannot affirmatively tell you when I'll come back.
[ترجمه گوگل]نمی توانم به طور مثبت به شما بگویم چه زمانی برمی گردم
[ترجمه ترگمان]وقتی برگردم نمی توانم به شما بگویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی برگردم نمی توانم به شما بگویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I affirmatively confirmed the conformity of the theory with practice.
[ترجمه گوگل]من مطابقت نظریه را با عمل تایید کردم
[ترجمه ترگمان]من تصدیق می کنم که این نظریه با عمل منطبق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من تصدیق می کنم که این نظریه با عمل منطبق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Results It is affirmatively that there are the clinic value and significance of high frequency ultrasound for clinical analysis of congenital hypertrophic pyloric stenosis.
[ترجمه گوگل]نتایج به طور قطعی وجود دارد که ارزش کلینیکی و اهمیت سونوگرافی با فرکانس بالا برای آنالیز بالینی تنگی مادرزادی هیپرتروفیک پیلور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که ارزش بالینی و اهمیت فراصوت با فرکانس بالا برای آنالیز بالینی of مادرزادی congenital وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که ارزش بالینی و اهمیت فراصوت با فرکانس بالا برای آنالیز بالینی of مادرزادی congenital وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Conclusion: Fu shen decoction has affirmatively healing effect of treating experimental nephritis.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: جوشانده فو شن اثر درمانی مثبتی در درمان نفریت تجربی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: عصاره Fu shen تاثیر بالینی درمان nephritis تجربی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: عصاره Fu shen تاثیر بالینی درمان nephritis تجربی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Conclusion: NGF had affirmatively protective effects on neurons.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: NGF اثرات محافظتی مثبتی بر نورونها داشت
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ngf اثرات محافظ منفی بر نورون ها داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ngf اثرات محافظ منفی بر نورون ها داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I affirmatively confirmed the conformity of the theory wit lc practice.
[ترجمه گوگل]من به طور مثبت انطباق نظریه را با عمل LC تأیید کردم
[ترجمه ترگمان]من تصدیق می کنم که پیروی از نظریه عقل سلیم در مورد عملی است که در عمل به عمل می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من تصدیق می کنم که پیروی از نظریه عقل سلیم در مورد عملی است که در عمل به عمل می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I think your project will be successed affirmatively.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم پروژه شما با موفقیت به پایان خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که پروژه شما به طور منفی به شما کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که پروژه شما به طور منفی به شما کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A patient phoned the doctor: " What should I prepare before you come, doctor? " The doctor answered affirmatively: " money. "
[ترجمه گوگل]مریضی به دکتر زنگ زد: «دکتر قبل از آمدن تو چه چیزی آماده کنم؟» دکتر جواب مثبت داد: «پول»
[ترجمه ترگمان]یک بیمار به دکتر تلفن کرد: \" من باید قبل از آمدن شما چه چیزی را آماده کنم؟ دکتر به مخالفت پاسخ داد: \" پول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک بیمار به دکتر تلفن کرد: \" من باید قبل از آمدن شما چه چیزی را آماده کنم؟ دکتر به مخالفت پاسخ داد: \" پول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Professor Li Yongcheng 's treatment of skin disease is obviously individually, and its effect is affirmatively.
[ترجمه گوگل]درمان بیماری پوستی پروفسور لی یونگ چنگ آشکارا به صورت فردی است و تأثیر آن مثبت است
[ترجمه ترگمان]رفتار پروفسور لی Yongcheng از بیماری های پوستی به طور مشخص به طور جداگانه انجام می شود و تاثیر آن منفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رفتار پروفسور لی Yongcheng از بیماری های پوستی به طور مشخص به طور جداگانه انجام می شود و تاثیر آن منفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید