اسم ( noun )
• (1) تعریف: falseness or superficiality of appearance or behavior; pretense.
• مترادف: affectedness, artificiality, pretense, pretentiousness
• متضاد: artlessness
• مشابه: air, mannerism, posturing, sham, show
• مترادف: affectedness, artificiality, pretense, pretentiousness
• متضاد: artlessness
• مشابه: air, mannerism, posturing, sham, show
- Her frequent use of French phrases was seen as pure affectation by many of her acquaintances.
[ترجمه گوگل] استفاده مکرر او از عبارات فرانسوی توسط بسیاری از آشنایانش به عنوان محبت خالص تلقی می شد
[ترجمه ترگمان] استفاده مکرر از عبارات فرانسوی او را برای بسیاری از آشنایان خود دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] استفاده مکرر از عبارات فرانسوی او را برای بسیاری از آشنایان خود دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a specific instance of such pretense.
• مترادف: airs, mannerism, pose, show
• مشابه: act, imposture
• مترادف: airs, mannerism, pose, show
• مشابه: act, imposture
- Avoiding contractions in her speech was just an affectation she adopted in the belief that it would make her sound more elegant.
[ترجمه گوگل] پرهیز از انقباضات در گفتارش فقط محبتی بود که او با این عقیده که باعث میشود زیباتر به نظر برسد، پذیرفته شد
[ترجمه ترگمان] اجتناب از انقباضات در سخنرانی او فقط نوعی تظاهر بود که در این باور اتخاذ شد که باعث می شود او جذاب تر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اجتناب از انقباضات در سخنرانی او فقط نوعی تظاهر بود که در این باور اتخاذ شد که باعث می شود او جذاب تر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید