1. his affability was a pretense
مهربانی او ساختگی بود.
2. His affability conduces to success as a salesman.
[ترجمه گوگل]مهربانی او منجر به موفقیت به عنوان یک فروشنده می شود
[ترجمه ترگمان]محبت او به عنوان یک فروشنده به موفقیت می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]محبت او به عنوان یک فروشنده به موفقیت می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Below his preternatural affability there is some acid and steel.
[ترجمه گوگل]پایین تر از تمایلات ماقبل طبیعی او مقداری اسید و فولاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در زیر آن ها مقداری اسید و استیل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در زیر آن ها مقداری اسید و استیل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But the affability can be deceptive, according to one long - time colleague now at another bank.
[ترجمه گوگل]اما به گفته یکی از همکاران قدیمی که اکنون در بانکی دیگر مشغول به کار است، این دوست داشتن می تواند فریبنده باشد
[ترجمه ترگمان]اما با توجه به هم کاری یکی از همکاران قدیمی که در حال حاضر در بانک دیگری است، آن ها می توانند فریبنده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما با توجه به هم کاری یکی از همکاران قدیمی که در حال حاضر در بانک دیگری است، آن ها می توانند فریبنده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Good appearance and manner, flexible and have strong affability.
[ترجمه گوگل]ظاهر و رفتار خوب، منعطف و خوش برخوردی قوی دارد
[ترجمه ترگمان]ظاهر و رفتار خوب، انعطاف پذیر و دارای محبت بسیار قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ظاهر و رفتار خوب، انعطاف پذیر و دارای محبت بسیار قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Beyond his preternatural affability there is some acid and some steel.
[ترجمه گوگل]فراتر از دلبستگی ماقبل طبیعی او مقداری اسید و مقداری فولاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بالاتر از affability مافوق طبیعی او یک سری اسید و مقداری فولاد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بالاتر از affability مافوق طبیعی او یک سری اسید و مقداری فولاد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He had slipped from hardness into affability.
[ترجمه گوگل]او از سختی به دلپذیری فرو رفته بود
[ترجمه ترگمان]از سختی و سنگدلی گریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از سختی و سنگدلی گریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The dog represents loyalty, while the pig represents affability.
[ترجمه گوگل]سگ نشان دهنده وفاداری است، در حالی که خوک نشان دهنده مهربانی است
[ترجمه ترگمان]سگ وفاداری را نشان می دهد در حالی که خوک affability را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سگ وفاداری را نشان می دهد در حالی که خوک affability را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. D. Friendliness is a defining characteristic of affability.
[ترجمه مریم] دکتر فریندلیتز تعریف کننده ی یک شخصیت مهربان و خوش رو است|
[ترجمه گوگل]د دوستی یکی از ویژگی های تعیین کننده مهربانی است[ترجمه ترگمان]D friendliness یک خصوصیت تعیین کننده در مورد affability است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Beyond his preternatural affability there is some acid and some steel - George Will.
[ترجمه گوگل]فراتر از دلبستگی ماقبل طبیعی او مقداری اسید و مقداری فولاد وجود دارد - جورج ویل
[ترجمه ترگمان]غیر از مهربانی غیر طبیعی او مقداری اسید و مقداری فولاد - جرج ویل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غیر از مهربانی غیر طبیعی او مقداری اسید و مقداری فولاد - جرج ویل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His apparent affability deceives everyone.
[ترجمه گوگل]محبت ظاهری او همه را فریب می دهد
[ترجمه ترگمان]مهربانی ظاهری او همه را یاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مهربانی ظاهری او همه را یاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His dignified person and agreeable countenance, with the most unaffected affability gave me high satisfaction.
[ترجمه گوگل]شخصیت باوقار و قیافهی مطبوع او با بیتأثیرترین محبتها باعث رضایت من شد
[ترجمه ترگمان]چهره dignified و چهره مطبوع او، با the مهربان و عاری از صداقت، رضایت من را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چهره dignified و چهره مطبوع او، با the مهربان و عاری از صداقت، رضایت من را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. " You're very kind,'said Carrie, touched by the agent's extreme affability.
[ترجمه گوگل]کری که از مهربانی شدید مامور متاثر شده بود، گفت: "شما بسیار مهربان هستید "
[ترجمه ترگمان]کری با مهربانی بسیار گفت: شما خیلی لطف دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کری با مهربانی بسیار گفت: شما خیلی لطف دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید