aesthetical

جمله های نمونه

1. Holding by this principle, the aesthetical spirits of physical research are formed.
[ترجمه گوگل]با رعایت این اصل، روحیه های زیبایی شناختی پژوهش فیزیکی شکل می گیرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به این اصل، روحیه aesthetical تحقیقات فیزیکی شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The aesthetical transmutation of the pan - media era is closely associated with the new media technology.
[ترجمه گوگل]دگرگونی زیبایی‌شناختی عصر پان مدیا ارتباط نزدیکی با فناوری رسانه‌ای جدید دارد
[ترجمه ترگمان]تبدیل aesthetical عصر رسانه با رسانه جدید ارتباط نزدیکی با تکنولوژی رسانه ای جدید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The symbiotic aesthetical view point is materialistic, various and creative.
[ترجمه گوگل]دیدگاه زیباشناختی همزیستی مادی گرایانه، متنوع و خلاقانه است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه هم زیستی symbiotic مادی، متنوع و خلاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now we cannot get hold clearly of aesthetical object's forming, structure and its specific property.
[ترجمه گوگل]اکنون نمی‌توانیم به وضوح به شکل‌گیری، ساختار و ویژگی خاص شیء زیبایی‌شناختی دست پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ما نمی توانیم به وضوح ساختار، ساختار و ویژگی خاص آن را به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The western classical aesthetical methodology is based on natural science, including rationalist deductive method and empirical inductive method.
[ترجمه گوگل]روش شناسی زیبایی شناسی کلاسیک غربی مبتنی بر علوم طبیعی است، از جمله روش قیاسی عقل گرایانه و روش استقرایی تجربی
[ترجمه ترگمان]روش شناسی کلاسیک aesthetical غربی مبتنی بر علم طبیعی، از جمله روش استقرایی و روش استقرایی تجربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The main aesthetical ideal of ZhangYan to poertry is tastesaesthetic interest, which mutually interact and perfect.
[ترجمه گوگل]آرمان اصلی زیبایی‌شناختی ژانگ‌یان به شعر، علاقه‌ی سلیقه‌ای زیبایی‌شناختی است که متقابلاً با هم تعامل دارند و کامل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]ایده آل اصلی of به poertry علاقه tastesaesthetic است که متقابلا به یکدیگر تعامل دارند و کامل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He studied aesthetical essence in the life according to analysing art and practicing aesthetics.
[ترجمه گوگل]او جوهر زیبایی شناسی را در زندگی با تحلیل هنر و تمرین زیبایی شناسی مطالعه کرد
[ترجمه ترگمان]او در طول زندگی با توجه به تجزیه و تحلیل هنر و تمرین کردن زیبایی شناسی در زندگی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The third chapter studies on the aesthetical discourse theory of the dialogism aesthetics.
[ترجمه گوگل]فصل سوم به بررسی نظریه گفتمان زیبایی‌شناختی زیبایی‌شناسی گفتگو می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]فصل سوم درباره نظریه گفتمان aesthetical درباره زیبایی شناسی dialogism مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As an art of clay and fire, pottery aesthetical thinking on its renewal and value.
[ترجمه گوگل]به عنوان هنر خشت و آتش، سفالگری زیبایی شناسی بر تجدید و ارزش آن است
[ترجمه ترگمان]سفالگری به عنوان یک هنر رس و آتش، به تجدید و ارزش آن فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In traditional Chinese aesthetic, mood is a common aesthetical conception, which essentially sense of being static.
[ترجمه گوگل]در زیبایی شناسی سنتی چینی، خلق و خوی یک مفهوم زیباشناختی رایج است که اساساً احساس ایستایی دارد
[ترجمه ترگمان]در زیبایی شناسی چینی سنتی، حالت یک مفهوم رایج aesthetical است، که اساسا به معنای ایستا بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The aesthetic fashion always influences people's aesthetical idea and their aesthetic inclination directly.
[ترجمه گوگل]مد زیبایی شناسی همیشه بر ایده زیبایی شناختی افراد و تمایلات زیبایی شناختی آنها تأثیر مستقیم می گذارد
[ترجمه ترگمان]مد زیبایی شناختی همیشه بر ایده aesthetical مردم و تمایل زیبایی شناختی شان تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fowth, The aesthetical transcendency and the beauty embodying the man's liberty. "
[ترجمه گوگل]فوث، تعالی زیبایی شناختی و زیبایی تجسم آزادی مرد "
[ترجمه ترگمان]Fowth، The transcendency و زیبایی آزادی مرد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And the abundant aesthetical quality of image determines the multi - dimension and multi - layer the function of image.
[ترجمه گوگل]و کیفیت زیبایی شناختی فراوان تصویر، عملکرد چند بعدی و چند لایه ای تصویر را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]و کیفیت aesthetical فراوانی تصویر، تابع چند بعدی و چند لایه را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is based on the quietism of Taoism, and indicates the aesthetical ideal of Taoism, which tends to foreground Qing.
[ترجمه گوگل]این مبتنی بر آرام گرایی تائوئیسم است و آرمان زیبایی شناختی تائوئیسم را نشان می دهد که تمایل به پیش زمینه چینگ دارد
[ترجمه ترگمان]آن بر پایه the of قرار دارد و the ایده آل of را نشان می دهد که به Qing پیش زمینه گرایش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to appreciation of the beautiful; showing a refined sense of taste

پیشنهاد کاربران

It seems there might be a slight confusion here. The correct term is **"AESTHETICS"** ( not "easthetics" ) . Let’s break it down and provide the requested information.
- - -
### Root Words:
...
[مشاهده متن کامل]

The word **AESTHETICS** comes from the Greek word *aisthētikos*, meaning "perceptive" or "sensitive, " and *aisthēta*, meaning "perceptible things. " It relates to the appreciation of beauty and art.
- - -
### Collocations of **AESTHETICS**:
1. **VISUAL AESTHETICS**
- Example: The **VISUAL AESTHETICS** of the painting were breathtaking.
- زیبایی های بصری نقاشی نفس گیر بود.
- 🎨
- Example: The architect focused on the **VISUAL AESTHETICS** of the building.
- معمار روی زیبایی های بصری ساختمان تمرکز کرد.
- 🏛️
2. **MODERN AESTHETICS**
- Example: The design reflects **MODERN AESTHETICS**.
- طراحی نشان دهنده زیبایی شناسی مدرن است.
- 🖼️
- Example: The furniture combines functionality with **MODERN AESTHETICS**.
- مبلمان عملکرد را با زیبایی شناسی مدرن ترکیب می کند.
- 🪑
3. **CULTURAL AESTHETICS**
- Example: The film explores the **CULTURAL AESTHETICS** of Japan.
- فیلم زیبایی شناسی فرهنگی ژاپن را بررسی می کند.
- 🎥
- Example: The exhibition highlights the **CULTURAL AESTHETICS** of ancient civilizations.
- نمایشگاه زیبایی شناسی فرهنگی تمدن های باستانی را برجسته می کند.
- 🏺
4. **MINIMALIST AESTHETICS**
- Example: The room’s **MINIMALIST AESTHETICS** create a sense of calm.
- زیبایی شناسی مینیمالیستی اتاق حس آرامش ایجاد می کند.
- 🧘‍♂️
- Example: The designer is known for her **MINIMALIST AESTHETICS**.
- طراح به خاطر زیبایی شناسی مینیمالیستی اش شناخته شده است.
- ✨
5. **NATURAL AESTHETICS**
- Example: The garden’s **NATURAL AESTHETICS** were inspiring.
- زیبایی شناسی طبیعی باغ الهام بخش بود.
- 🌿
- Example: The artist captures the **NATURAL AESTHETICS** of the landscape.
- هنرمند زیبایی شناسی طبیعی منظره را به تصویر می کشد.
- 🖼️
- - -
### Derivatives of **AESTHETICS**:
1. **AESTHETIC** ( adjective/noun )
- Meaning: Concerned with beauty or the appreciation of beauty.
- Example: The room has a simple yet **AESTHETIC** design.
- اتاق طراحی ساده اما زیبا دارد.
- 🛋️
- Example: She has a great sense of **AESTHETIC**.
- او حس زیبایی شناسی قوی دارد.
- 👩‍🎨
2. **AESTHETICALLY** ( adverb )
- Meaning: In a way that relates to beauty or aesthetics.
- Example: The room was **AESTHETICALLY** pleasing.
- اتاق از نظر زیبایی شناسی دل پذیر بود.
- 🌟
- Example: The building was **AESTHETICALLY** designed.
- ساختمان از نظر زیبایی شناسی طراحی شده بود.
- 🏢
3. **AESTHETICISM** ( noun )
- Meaning: A focus on beauty and art, often at the expense of practicality.
- Example: The movement was rooted in **AESTHETICISM**.
- این جنبش ریشه در زیبایی گرایی داشت.
- 🎭
- Example: His work reflects a deep commitment to **AESTHETICISM**.
- کار او نشان دهنده تعهد عمیق به زیبایی گرایی است.
- 🖌️
4. **AESTHETICIZE** ( verb )
- Meaning: To make something aesthetically pleasing.
- Example: The artist sought to **AESTHETICIZE** everyday objects.
- هنرمند سعی کرد اشیاء روزمره را زیبا کند.
- 🎨
- Example: The film **AESTHETICIZED** the harsh realities of life.
- فیلم واقعیت های سخت زندگی را زیبا جلوه داد.
- 🎬
5. **ANAESTHETIC** ( related term, but distinct meaning )
- Meaning: A substance used to reduce pain or sensation.
- Example: The doctor administered an **ANAESTHETIC** before the surgery.
- دکتر قبل از عمل جراحی بی حسی تزریق کرد.
- 💉
- Example: The **ANAESTHETIC** made the procedure painless.
- بی حسی باعث شد عمل بدون درد باشد.
- 🏥
- - -
### Example Sentences ( Easy to Hard ) :
1. **AESTHETICS**
- The **AESTHETICS** of the room were calming.
- زیبایی شناسی اتاق آرام بخش بود.
- 🧘‍♀️
- She studied the **AESTHETICS** of Renaissance art.
- او زیبایی شناسی هنر رنسانس را مطالعه کرد.
- 🖼️
2. **AESTHETIC**
- The painting has a unique **AESTHETIC**.
- نقاشی زیبایی شناسی منحصر به فردی دارد.
- 🎨
- His **AESTHETIC** sense is admired by many.
- حس زیبایی شناسی او مورد تحسین بسیاری است.
- 👨‍🎨
3. **AESTHETICALLY**
- The garden was **AESTHETICALLY** designed.
- باغ از نظر زیبایی شناسی طراحی شده بود.
- 🌸
- The film was **AESTHETICALLY** stunning.
- فیلم از نظر زیبایی شناسی خیره کننده بود.
- 🎥
4. **AESTHETICISM**
- The poet’s work reflects **AESTHETICISM**.
- کار شاعر نشان دهنده زیبایی گرایی است.
- 📜
- The movement emphasized **AESTHETICISM** over functionality.
- این جنبش زیبایی گرایی را بر عملکرد ترجیح داد.
- 🎭
5. **AESTHETICIZE**
- The photographer aimed to **AESTHETICIZE** urban decay.
- عکاس هدفش زیبا کردن زوال شهری بود.
- 📸
- The director **AESTHETICIZED** the mundane aspects of life.
- کارگردان جنبه های پیش پاافتاده زندگی را زیبا کرد.
- 🎬
deepseek

aesthetic: زیبا شناسی
aesthetical: هنرمندانه، زیباشناسانه

بپرس