aeronaut

/ˈeəroʊnɔːrt//ˈeərəʊnɔːt/

معنی: خلبان، هوانورد
معانی دیگر: (امروزه کمتر به کار می رود) هوانورد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who operates or travels in a balloon or airship.

جمله های نمونه

1. The most accomplished aeronauts of all are the flies.
[ترجمه گوگل]موفق ترین هوانوردان مگس ها هستند
[ترجمه ترگمان]The و accomplished همه، مگس ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The balloons, directed by aeronaut Thaddeus Lowe, were used to spot enemy soldiers and coordinate Federal troop movements.
[ترجمه گوگل]بالن ها که توسط هوانورد Thaddeus Lowe هدایت می شدند، برای شناسایی سربازان دشمن و هماهنگ کردن حرکات نیروهای فدرال استفاده می شدند
[ترجمه ترگمان]بالن ها، که توسط aeronaut لاو کارگردانی شده بودند، برای شناسایی سربازان دشمن و هماهنگ کردن حرکات نیروهای فدرال به کار رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A French aeronaut, M. Meunier, tried to attain his end by compressing air in an interior receptacle.
[ترجمه گوگل]یک هوانورد فرانسوی، M Meunier، سعی کرد با فشرده کردن هوا در یک مخزن داخلی به هدف خود برسد
[ترجمه ترگمان]یک هوانورد فرانسوی است Meunier کوشید که با فشردن هوا در درون محفظه داخلی به پایان خود دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Blanchard:French aeronaut who was the first to cross the English Channel by balloon (178. He invented and demonstrated a parachute the same year.
[ترجمه گوگل]بلانچارد: هوانورد فرانسوی که اولین کسی بود که با بالون از کانال انگلیسی عبور کرد (178 او در همان سال چتر نجات را اختراع و به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]Blanchard: خلبان فرانسوی که اولین کسی بود که با بالون از کانال انگلیس عبور کرد (۱۷۸) او همان سال یک چترنجات را اختراع کرد و نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. French aeronaut Bertrand Piccard hopes to showcase the potential of green technology -- the plane does not use a drop of oil.
[ترجمه گوگل]برتراند پیکارد، هوانورد فرانسوی امیدوار است که پتانسیل فناوری سبز را به نمایش بگذارد - این هواپیما از قطره ای روغن استفاده نمی کند
[ترجمه ترگمان]یک هوانورد فرانسوی به نام برتران Piccard امیدوار است که پتانسیل فن آوری سبز را به نمایش بگذارد - - هواپیما از یک قطره روغن استفاده نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Aeronaut John Steiner inflates his hot air balloon at Erie, Pennsylvania, as seen in the oldest known photograph of an aircraft, a quarter-plate ambrotype taken in June 185
[ترجمه گوگل]هوانورد جان اشتاینر بالون هوای گرم خود را در ایری، پنسیلوانیا باد می‌کند، همانطور که در قدیمی‌ترین عکس شناخته شده از هواپیما، یک آمبروتایپ چهار صفحه‌ای که در ژوئن 185 گرفته شده است، دیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]aeronaut جان اشتاینر، بالن هوای داغ خود را در ایری، پنسیلوانیا، که در قدیمی ترین عکس یک هواپیما دیده می شود، یک quarter - که در ماه ژوئن سال ۱۸۵ گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With his Yorkshireman's eye for economy he was soon suggesting that the more impecunious aeronauts might seriously consider the process.
[ترجمه گوگل]با توجه به اقتصاد یورکشایرمن، او به زودی پیشنهاد کرد که هوانوردان بی خطرتر ممکن است به طور جدی این روند را در نظر بگیرند
[ترجمه ترگمان]با چشم his به اقتصاد، بزودی دریافت که the impecunious ممکن است به طور جدی این فرآیند را در نظر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The machine immediately broke through the massive substructure upon which it was built, and sank out of sight into the earth, the aeronaut springing out barely in time to save himself.
[ترجمه گوگل]این دستگاه فوراً زیر بنای عظیمی را که بر روی آن ساخته شده بود شکست و دور از چشم در زمین غرق شد، هوانورد به سختی به موقع بیرون آمد تا خود را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]دستگاه به سرعت از شکاف عظیمی که در آن ساخته شده بود درهم شکست و از نظر ناپدید شد و به زمین افتاد و به زحمت توانست خود را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلبان (اسم)
pilot, aeronaut, fly-boy

هوانورد (اسم)
aeronaut, aviator

انگلیسی به انگلیسی

• pilot of a lighter-than-air craft (i.e. balloon); person traveling in an airship

پیشنهاد کاربران

خلبان، هوانورد
aeronaut ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: بالُون‏ران
تعریف: فردی که هواگَرد سبک تر از هوا را هدایت می‏کند

بپرس