• (1)تعریف: to expose to the circulation or chemical action of air in order to ventilate or cleanse. • مشابه: activate, air
- The lungs aerate the blood.
[ترجمه sina nezhadhamzeh] ریه ها به خون اکسیژن میرسانند
|
[ترجمه گوگل] ریه ها خون را تهویه می کنند [ترجمه ترگمان] ریه ها خون رو باز کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to supply (the blood) with oxygen by respiration.
• (3)تعریف: to fill or charge (a liquid) with a gas, esp. carbon dioxide.
جمله های نمونه
1. Aerate the soil by spiking with a fork.
[ترجمه Farham] با استفاده از چنگال ( باغبانی ) خاک را زیر و رو کنید
|
[ترجمه گوگل]با استفاده از چنگال خاک را هوادهی کنید [ترجمه ترگمان]روی زمین رو با چنگال بالا نگه اش دارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Earthworms help to aerate the soil.
[ترجمه فرهام] کرم های خاکی به هوادهی خاک کمک می کنند
|
[ترجمه گوگل]کرم های خاکی به هوادهی خاک کمک می کنند [ترجمه ترگمان]Earthworms به تمیز کردن خاک کمک می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There is a fountain to aerate the pond as well as plants.
[ترجمه گوگل]یک فواره برای هوادهی به حوض و همچنین گیاهان وجود دارد [ترجمه ترگمان]یک فواره برای ساختن استخر و همچنین گیاهان وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Always aerate your system adequately especially when keeping Marines.
[ترجمه گوگل]همیشه سیستم خود را به اندازه کافی هوادهی کنید، مخصوصاً در هنگام نگهداری تفنگداران دریایی [ترجمه ترگمان]همیشه سیستم خود را به اندازه کافی مرتب کنید به خصوص زمانی که نیروی دریایی خود را حفظ کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. After filling, go to again aerate in tyre, tyre in good condition be like first.
[ترجمه گوگل]پس از پر کردن، دوباره به هوادهی در لاستیک بروید، لاستیک در شرایط خوب مانند اول باشد [ترجمه ترگمان]پس از پر کردن، باز هم با لاستیک پنچر شد و در شرایط خوب ابتدا لاستیک پنچر شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In this condition it is propitious to aerate and filter in the soil and respire in the roots, at the same time it meliorates roots growth environment.
[ترجمه گوگل]در این شرایط هوادهی و فیلتر در خاک و تنفس در ریشه ها مناسب است و در عین حال محیط رشد ریشه را بهبود می بخشد [ترجمه ترگمان]در این حالت برای aerate و فیلتر در خاک و respire در ریشه ها مناسب است و در همان زمان محیط رشد ریشه ها را افزایش می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Each insect contributes something just as ants aerate the soil.
[ترجمه گوگل]همانطور که مورچه ها خاک را هوادهی می کنند، هر حشره چیزی را به ارمغان می آورد [ترجمه ترگمان]هر حشره یک چیزی درست مانند مورچه ها در خاک سهیم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The potatoes were set outside to aerate.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی ها را بیرون گذاشتند تا هوادهی شود [ترجمه ترگمان]سیب زمینی های بیرون از هم جدا شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To aerate or oxygenate ( blood ).
[ترجمه گوگل]برای هوادهی یا اکسیژن رسانی (خون) [ترجمه ترگمان]به aerate یا oxygenate (خون) [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To help minimise problems a ball airstone powered by a Hoffman pump has been introduced to aerate the water.
[ترجمه گوگل]برای کمک به به حداقل رساندن مشکلات، یک سنگ هوای توپ با نیروی پمپ هافمن برای هوادهی آب معرفی شده است [ترجمه ترگمان]برای کمک به به حداقل رساندن مشکلات، توپی که با پمپ هافمن کار می کند، برای تصفیه آب معرفی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is then shaken out with fork or machine to aerate the hay and allow the wind to pass through it.
[ترجمه گوگل]سپس با چنگال یا ماشین تکان داده می شود تا یونجه هوادهی شود و باد از آن عبور کند [ترجمه ترگمان]آن وقت با چنگال یا ماشین تکان می خورد تا یونجه را بگیرد و اجازه دهد که باد از آن بگذرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As well as scarifying to clear out thatch, we aerate to let air into the turf and release surface water.
[ترجمه گوگل]علاوه بر اینکه کاهگل را پاک می کنیم، هوادهی می کنیم تا هوا وارد چمن شود و آب سطحی آزاد شود [ترجمه ترگمان]همینطور که scarifying تا thatch را تمیز کنیم، به ما اجازه می دهد تا هوا را به درون خاک هموار کنیم و آب سطح را آزاد کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It were an aquarium, complete with an air pump to aerate the runing water.
[ترجمه گوگل]این یک آکواریوم بود، با یک پمپ هوا برای هوادهی آب جاری [ترجمه ترگمان]این یک آکواریوم بود، با یک پمپ هوا برای aerate کردن آب runing کامل شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. My pa has snored disease, how should use spirit way to be being pressed aerate cure?
[ترجمه گوگل]پدر من بیماری خروپف دارد، چگونه باید از راه روح برای درمان هوادهی تحت فشار استفاده کرد؟ [ترجمه ترگمان]پدر من خر خر کرده، چگونه باید از راه روح برای درمان aerate استفاده کرد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
هوا دادن (فعل)
aerate
در تحت تاثیر هوا در آوردن (فعل)
aerate
تخصصی
[عمران و معماری] هوادادن [مهندسی گاز] هوادادن [زمین شناسی] هوا دادن [نساجی] هوا دادن - در معرض هوا قرار دادن [خاک شناسی] هوادهی
انگلیسی به انگلیسی
• charge a liquid with a gas; expose to the effect of air (as in to oxygenate blood) if a substance is aerated, air is passed through it to make it fizzy.