advisement

/ədˈvaɪzmənt//ədˈvaɪzmənt/

معنی: مشورت، تامل
معانی دیگر: صلاح اندیشی، دقت کامل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: careful consideration.

جمله های نمونه

1. to take under advisement
دقیقا مورد ملاحظه قرار دادن

2. I will take the suggestion under advisement, and refer it to the board.
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد را تحت نظر خواهم گرفت و آن را به هیئت مدیره ارجاع خواهم داد
[ترجمه ترگمان]من این پیشنهاد را زیر advisement می گیرم و آن را به هیات مدیره ارجاع می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Contact Dr. Gray about academic advisement.
[ترجمه گوگل]در مورد مشاوره تحصیلی با دکتر گری تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]در مورد advisement دانشگاهی با دکتر گری تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Minimum 2 years solid experience in advisement field . Experience in media as a plus.
[ترجمه گوگل]حداقل 2 سال سابقه کار در زمینه مشاوره تجربه در زمینه رسانه امتیاز محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]حداقل ۲ سال تجربه سخت در حوزه advisement تجربه در رسانه ها به عنوان یک اضافه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The parliament took the president's tax policy under advisement and denied it.
[ترجمه گوگل]مجلس سیاست مالیاتی رئیس جمهور را زیر نظر گرفت و آن را رد کرد
[ترجمه ترگمان]پارلمان سیاست مالیاتی رئیس جمهور را تحت نظارت advisement گرفت و آن را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The committees are taking your proposal under advisement, and will give you a decision shortly.
[ترجمه گوگل]کمیته ها پیشنهاد شما را تحت نظر می گیرند و به زودی به شما تصمیم می دهند
[ترجمه ترگمان]این کمیته ها پیشنهاد شما را تحت نظارت دارند و به زودی به شما تصمیمی خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His advisement is all right in theory, but not for beening took root.
[ترجمه گوگل]توصیه او از نظر تئوری کاملاً درست است، اما نه برای این که ریشه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]advisement او در تئوری همه چیز درست است، اما برای beening ریشه نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her advisement has no influence on her.
[ترجمه گوگل]نصیحت او هیچ تأثیری بر او ندارد
[ترجمه ترگمان]advisement تاثیری بر او ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thank you for your input Mr. Walters - I'll take what you've said under advisement.
[ترجمه گوگل]از نظر شما متشکرم آقای والترز - من آنچه شما گفتید را تحت نظر می گیرم
[ترجمه ترگمان]متشکرم، آقای والت رز، چیزی رو که زیر تامل گفتید بر می دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bryant must return to court in Eagle on August 6 for an advisement hearing.
[ترجمه گوگل]برایانت باید در 6 آگوست برای جلسه مشاوره به دادگاه در ایگل بازگردد
[ترجمه ترگمان]برایانت باید در روز ۶ اوت برای استماع advisement به دادگاه برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The new classification has the advantage of a comprehensive advisement and a clear assortment.
[ترجمه گوگل]طبقه بندی جدید مزیت مشاوره جامع و مجموعه ای واضح را دارد
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی جدید مزیت یک روش جامع و یک مجموعه کامل را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. V. All faculty members must meet basic requirements in teaching, research, service and advisement.
[ترجمه گوگل]V همه اعضای هیئت علمی باید الزامات اساسی در تدریس، تحقیق، خدمات و مشاوره را برآورده کنند
[ترجمه ترگمان]۵ همه اعضای هیات علمی باید الزامات پایه در آموزش، پژوهش، خدمات و advisement را برآورده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our PA dollars support our kids' admission to college by funding the Stuyvesant College Handbook, supplemental College Advisement, College Night programs, and even the College Office copier!
[ترجمه گوگل]دلارهای PA ما از پذیرش بچه‌هایمان در کالج با تأمین مالی کتاب راهنمای کالج Stuyvesant، مشاوره تکمیلی کالج، برنامه‌های کالج شبانه، و حتی دستگاه کپی دفتر کالج پشتیبانی می‌کند!
[ترجمه ترگمان]دلار PA ما پذیرش فرزندانمان را با سرمایه گذاری در کتاب راهنمای کالج Stuyvesant، کالج تکمیلی advisement، برنامه های آموزشی کالج، و حتی دفتر کالج را حمایت می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشورت (اسم)
counsel, advice, consultation, deliberation, advisement, rede

تامل (اسم)
indecision, deliberation, advisement, reflection, contemplation, hesitation

انگلیسی به انگلیسی

• careful consideration, deliberation; consultation

پیشنهاد کاربران

**Advisement** means the process of considering, thinking about, or giving careful thought to something, especially before making a decision.
**فارسی:**
**Advisement** یعنی فرآیند **ملاحظه یا بررسی** یک موضوع یا تصمیم گیری، به ویژه قبل از اتخاذ تصمیم نهایی.
...
[مشاهده متن کامل]

**Example in English:**
- *The committee will take the proposal under advisement. *
**فارسی:**
- *کمیته پیشنهاد را برای بررسی در نظر خواهد گرفت.
1. After careful advisement from the board, the company decided to launch the new product next quarter.
بعد از مشاوره دقیق از هیئت مدیره، شرکت تصمیم گرفت محصول جدید را در ربع بعدی معرفی کند.
2. He sought the advisement of several experts before making any major changes to the project.
او قبل از انجام هرگونه تغییرات عمده در پروژه، از مشاوره چندین کارشناس بهره گرفت.
3. Her advisement on financial matters was always well - received by her colleagues.
مشاوره او در مسائل مالی همیشه با استقبال خوبی از سوی همکارانش روبرو می شد.
4. The judge took the advisement of the lawyer into account before passing the final verdict.
قاضی قبل از صدور حکم نهایی، مشاوره وکیل را در نظر گرفت.
5. After receiving his advisement, I reconsidered my original decision.
بعد از دریافت مشاوره او، تصمیم اولیه ام را دوباره بررسی کردم.
6. In the advisement of his mentor, he moved to a new city to further his career.
به توصیه مشاورش، او به شهری جدید نقل مکان کرد تا حرفه اش را پیشرفت دهد.
7. Her career was shaped by the advisement of a few trusted mentors.
حرفه او تحت تأثیر مشاوره چند مشاور مورد اعتماد شکل گرفت.
8. The advisement of the stars can sometimes provide insight into our personal lives.
مشاوره ستارگان گاهی اوقات می تواند بینشی در مورد زندگی شخصی ما ارائه دهد.
9. As I walked through life, I always took the advisement of my heart before making any decision.
وقتی که در زندگی قدم می زدم، همیشه قبل از گرفتن هر تصمیمی مشاوره دل خود را در نظر می گرفتم.
10. His actions were a result of the inner advisement of his subconscious mind.
اقدامات او نتیجه مشاوره درونی ذهن ناخودآگاهش بود.
chatgpt

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅️ فعل ( verb ) : advise
✅️ اسم ( noun ) : advice / advisement / advisability / adviser / advisor / advisory
✅️ صفت ( adjective ) : advisable / advisory
✅️ قید ( adverb ) : advisedly
مصلحت اندیشی
مشاوره
مشورت

بپرس