advertising agency

جمله های نمونه

1. The advertising agency secured the contract on the back of their previous successful campaigns.
[ترجمه گوگل]آژانس تبلیغاتی این قرارداد را در پشت کمپین های موفق قبلی خود تضمین کرد
[ترجمه ترگمان]آژانس تبلیغاتی این قرارداد را در پشت مبارزات انتخاباتی موفقیت قبلی خود به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The advertising agency rang up 4 billion dollars in yearly sales.
[ترجمه گوگل]این آژانس تبلیغاتی سالانه 4 میلیارد دلار فروش داشت
[ترجمه ترگمان]آژانس تبلیغات سالانه ۴ میلیارد دلار فروش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They've employed an advertising agency to spruce up the company image.
[ترجمه گوگل]آنها یک آژانس تبلیغاتی را به کار گرفته اند تا تصویر شرکت را تقویت کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک آژانس تبلیغاتی را استخدام کرده اند تا تصویر شرکت را تنظیم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Val works for an advertising agency .
[ترجمه گوگل]وال برای یک آژانس تبلیغاتی کار می کند
[ترجمه ترگمان]وال برای یک موسسه تبلیغاتی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The advertising agency has lost several of its most important accounts.
[ترجمه گوگل]آژانس تبلیغاتی چندین حساب مهم خود را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]آژانس تبلیغاتی چندین حساب مهم خود را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If the advertising agency loses the United Beer account, it will make a big dent in their profits.
[ترجمه گوگل]اگر آژانس تبلیغاتی حساب یونایتد بیر را از دست بدهد، سود زیادی را به همراه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اگر این آژانس تبلیغاتی اکانت Beer را از دست بدهد، به سود آن ها صدمه بزرگی وارد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This company, at first attached to an advertising agency(Sentence dictionary), later became an independent public relations consultancy.
[ترجمه گوگل]این شرکت ابتدا به یک آژانس تبلیغاتی (Sentence فرهنگ لغت) متصل شد، سپس به یک مشاور روابط عمومی مستقل تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]این شرکت ابتدا به یک سازمان تبلیغاتی (فرهنگ لغت نامه)متصل شد و بعدها به یک مشاور مستقل روابط عمومی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An engineering plant and an advertising agency are different and this difference will be reflected in their organisational design.
[ترجمه گوگل]یک کارخانه مهندسی و یک آژانس تبلیغاتی متفاوت هستند و این تفاوت در طراحی سازمانی آنها منعکس خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه مهندسی و یک موسسه تبلیغاتی متفاوت هستند و این تفاوت در طراحی سازمانی آن ها منعکس خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All, apparently, were the work of a Toronto advertising agency with money to burn.
[ترجمه گوگل]ظاهراً همه کار یک آژانس تبلیغاتی تورنتو بود که پولی برای سوزاندن داشت
[ترجمه ترگمان]ظاهرا همه آن ها کار یک آژانس تبلیغاتی تورنتو با پول برای سوختن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Agency's new driving force A CHESHIRE-based advertising agency has landed a new campaign, marketing Lada cars.
[ترجمه گوگل]نیروی محرکه جدید آژانس یک آژانس تبلیغاتی مستقر در CHESHIRE کمپین جدیدی را با نام بازاریابی خودروهای لادا راه اندازی کرده است
[ترجمه ترگمان]نیروی محرکه جدید آژانس تبلیغاتی مستقر در منطقه یک فعالیت تبلیغاتی جدید، بازاریابی لادا و لادا را آغاز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Both the newspaper and the advertising agency have a vested interest in encouraging advertising.
[ترجمه گوگل]هم روزنامه و هم آژانس تبلیغاتی علاقه خاصی به تشویق تبلیغات دارند
[ترجمه ترگمان]هم روزنامه و هم آژانس تبلیغاتی علاقه زیادی به تشویق تبلیغات دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In 1935 he joined the advertising agency Young and Rubicam to apply his academic expertise to practical matters.
[ترجمه گوگل]در سال 1935 او به آژانس تبلیغاتی Young and Rubicam پیوست تا تخصص آکادمیک خود را در امور عملی به کار گیرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۳۵ او به آژانس تبلیغاتی یانگ و Rubicam پیوست تا تخصص آکادمیک خود را در امور عملی به کار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In that case an advertising agency telephoned a transparency library with whom the agency had never previously dealt.
[ترجمه گوگل]در آن مورد، یک آژانس تبلیغاتی با یک کتابخانه شفاف تماس گرفت که آژانس قبلا هرگز با آن معامله نکرده بود
[ترجمه ترگمان]در آن صورت، یک موسسه تبلیغاتی به کتابخانه شفافی که این آژانس هرگز به آن ها رسیدگی نکرده بود، تلفن زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Another advertising agency, Future Image, has broadened the base of its activities with an extension into design and print.
[ترجمه گوگل]آژانس تبلیغاتی دیگر، Future Image، پایه فعالیت های خود را با توسعه به طراحی و چاپ گسترش داده است
[ترجمه ترگمان]یک آژانس تبلیغاتی دیگر، تصویر آینده، پایه فعالیت های خود را با گسترش طراحی و چاپ توسعه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Leo Burnett, an advertising agency, has a far lower employee turnover than its rivals.
[ترجمه گوگل]Leo Burnett، یک آژانس تبلیغاتی، تراکنش کارکنان بسیار کمتری نسبت به رقبای خود دارد
[ترجمه ترگمان]لیو بر نت، که یک موسسه تبلیغاتی است، نسبت به رقبای خود، نسبت به رقبای خود، رفتار بهتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• agency which creates campaigns to publicize and promote products

پیشنهاد کاربران

کارگزاری ( آژانس ) تبلیغاتی
[مدیریت و اقتصاد سلامت] آژانس تبلیغاتی
advertising agency ( بازاریابی )
واژه مصوب: کارگزاری تبلیغات
تعریف: شرکت کارگزار یا بنگاهی که وظیفة طراحی و برنامه ریزی تبلیغات برای دیگر شرکت ها یا سازمان ها یا بنگاه ها را بر عهده دارد
آژانس تبلیغاتی

بپرس