صفت ( adjective )
مشتقات: advertently (adv.), advertence (n.), advertency (n.)
مشتقات: advertently (adv.), advertence (n.), advertency (n.)
• : تعریف: paying attention; heedful.
• متضاد: inadvertent
• متضاد: inadvertent
- I'm always advertent to what my adviser has to say.
[ترجمه گوگل] من همیشه نسبت به آنچه مشاورم می گوید آگاه هستم
[ترجمه ترگمان] من همیشه فکر می کنم که مشاور من باید چی بگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من همیشه فکر می کنم که مشاور من باید چی بگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید