adversarial


وابسته به مخالفت یا دشمنی، خصمانه

جمله های نمونه

1. from the start, he had an adversarial attitude toward me
از ابتدا نسبت به من نظر خصومت آمیزی داشت.

2. In our country there is an adversarial relationship between government and business.
[ترجمه بوستان ترجمه آروند] در کشور ما رابطه مقابله ای بین دولت و تجارت وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]در کشور ما یک رابطه خصمانه بین دولت و تجارت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در کشور ما رابطه خصمانه بین دولت و تجارت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the old days of two-party adversarial politics, voting was easy.
[ترجمه گوگل]در دوران قدیم سیاست خصمانه دو حزبی، رای دادن آسان بود
[ترجمه ترگمان]در روزگار قدیم دو حزب سیاسی، رای دادن آسان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conveyancing is a reactionary adversarial system-and in the main it stinks.
[ترجمه گوگل]انتقال یک سیستم متخاصم ارتجاعی است - و در اصل بوی تعفن می دهد
[ترجمه ترگمان]Conveyancing یک سیستم adversarial ارتجاعی است - و در اصلی آن بوی تعفن می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our divorce laws are still, regrettably, largely adversarial.
[ترجمه گوگل]متأسفانه قوانین طلاق ما هنوز تا حد زیادی خصمانه است
[ترجمه ترگمان]قانون طلاق ما هنوز، متاسفانه، تا حد زیادی خصمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do we want a constantly adversarial deadlock of blame and counter-blame, which profits only lawyers?
[ترجمه گوگل]آیا ما خواهان یک بن بست دائماً متخاصم از سرزنش و تقصیر متقابل هستیم که فقط حقوقدانان را سود می برد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما به طور پیوسته از سرزنش و مقابله با سرزنش می خواهیم، که تنها به وکلای مدافع سود می رساند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is typical of the adversarial system - a total approach in which truth emerges from conflict.
[ترجمه گوگل]این نمونه ای از سیستم خصمانه است - رویکردی کلی که در آن حقیقت از درگیری بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]این نوعی از سیستم خصمانه است - یک رویکرد کلی که در آن حقیقت از تعارض پدیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Western and Eastern Europe no longer have an adversarial relationship.
[ترجمه گوگل]اروپای غربی و شرقی دیگر رابطه خصمانه ای ندارند
[ترجمه ترگمان]اروپای غربی و شرقی دیگر رابطه خصمانه ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An adversarial stance appeared in literary study.
[ترجمه گوگل]یک موضع خصمانه در مطالعه ادبی ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]یک موضع خصمانه در مطالعات ادبی ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I just could not function well in an adversarial role.
[ترجمه گوگل]من فقط نتوانستم در نقش خصمانه خوب عمل کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم در نقش خصمانه اش خوب عمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Adversarial attitudes still exist and the Government is exerting pressure on the industry to tackle this problem.
[ترجمه گوگل]نگرش های خصمانه هنوز وجود دارد و دولت برای مقابله با این مشکل بر صنعت فشار وارد می کند
[ترجمه ترگمان]رویکردهای adversarial هنوز وجود دارند و دولت در حال اعمال فشار بر صنعت برای مقابله با این مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The adversarial nature of contentious proceedings before the International Court ensures that the parties are readily identifiable.
[ترجمه گوگل]ماهیت خصومت آمیز رسیدگی های نزاع در دادگاه بین المللی تضمین می کند که طرفین به راحتی قابل شناسایی هستند
[ترجمه ترگمان]ماهیت خصمانه اقدامات بحث برانگیز پیش از دادگاه بین المللی تضمین می کند که طرفین به آسانی قابل شناسایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These expectations were nurtured by the adversarial nature of electoral competition and they pressed hard on to government.
[ترجمه گوگل]این انتظارات توسط ماهیت خصمانه رقابت انتخاباتی تقویت شد و آنها به شدت به دولت فشار آوردند
[ترجمه ترگمان]این توقعات توسط ماهیت خصمانه رقابت انتخاباتی پرورش داده شد و آن ها سخت به دولت فشار آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That means more litigation, more expense, more adversarial behavior.
[ترجمه گوگل]این به معنای دعوی بیشتر، هزینه بیشتر، رفتار خصمانه بیشتر است
[ترجمه ترگمان]این به معنای اقامه دعوی بیشتر، هزینه بیشتر، رفتار خصمانه بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The adversarial nature of judicial and arbitral proceedings likewise assumes a bilateral model, which is especially clear in boundary determination.
[ترجمه گوگل]ماهیت خصومت‌آمیز رسیدگی‌های قضایی و داوری نیز مدلی دوجانبه را در نظر می‌گیرد که به‌ویژه در تعیین مرز مشخص است
[ترجمه ترگمان]ماهیت خصمانه دادرسی قضایی و دادرسی همچنین یک مدل دو جانبه را فرض می کند که به طور خاص در تعیین مرز مشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• an adversarial method, system, or attitude is based on conflict or disagreement between two people or groups of people.

پیشنهاد کاربران

خصمانه. وابسته به مخالفت یا دشمنی
مثال:
From the start, he had an adversarial attitude toward me.
از ابتدا او نگرش خصمانه ای نسبت به من داشت.
خصومت آمیز، آمیخته به دشمنی، ناسازگار، خصمانه ( روابط )
تبعیض آمیز
[حقوق]
تناظر دعوی، ترافعی
مثال : parties had an opportunity to consider them in on adversarial manner
در مواردی که طرفین فرصت داشته باشند که آنها را به صورت متناظراً و متقابلاً بررسی کنند
...
[مشاهده متن کامل]

مثال : authority to analyze in a non - adversarial manner
اختیار تجزیه و تحلیل به روش غیر ترافعی ( عدم اصل تناظر دعوی )

خصومت آمیز
حقوق : اتهامی
تبعیض آمیز ( از نوع منفی البتهنه تبعیض مثبت )
در مقابل
رقابت
ترافعی، اتهامی
اختلاف بر انگیز
مقابله ای، دشمنی، ضدی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس