advantageous

/ˌædvənˈteɪdʒəs//ˌædvənˈteɪdʒəs/

معنی: سودمند، با صرفه، مفید، نافع، خوش ایند
معانی دیگر: برتر، پرسود، مقرون به صرفه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: advantageously (adv.), advantageousness (n.)
• : تعریف: offering benefit, gain, or profit.
مترادف: beneficial, favorable, profitable
متضاد: detrimental, disadvantageous, unfavorable
مشابه: best, expedient, fruitful, good, helpful, lucrative, opportune, propitious, remunerative, salutary, serviceable, valuable, well

- Having experience in that particular area put her in an advantageous position.
[ترجمه گوگل] داشتن تجربه در آن زمینه خاص او را در موقعیت مناسبی قرار می دهد
[ترجمه ترگمان] داشتن تجربه در این ناحیه خاص، او را در موقعیتی بهتر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Fluency in another language can be advantageous in the job market.
[ترجمه گوگل] تسلط به زبان دیگر می تواند در بازار کار مفید باشد
[ترجمه ترگمان] رشد شیوایی در زبان دیگری می تواند در بازار کار مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The hotel's being near the new convention center will be extremely advantageous.
[ترجمه لیدا] وجود هتل نزدیک مرکز همایش جدید شدیدا سودمند خواهد بود.
|
[ترجمه گوگل] قرار گرفتن هتل در نزدیکی مرکز همایش های جدید بسیار سودمند خواهد بود
[ترجمه ترگمان] هتلی که در نزدیکی مرکز گردهمایی قرار دارد به شدت مفید خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The fog turned out to be advantageous to the advancing army, making its movement invisible to the enemy.
[ترجمه گوگل] معلوم شد مه برای ارتش در حال پیشروی سودمند بود و حرکت آن را برای دشمن نامرئی می کرد
[ترجمه ترگمان] مه تبدیل به قشون روس شد و حرکت خود را به دشمن نزدیک تر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an advantageous deal
معامله ی مقرون به صرفه

2. having influencial parents is also very advantageous
داشتن والدین با نفوذ نیز بسیار کارساز است.

3. The trade agreements is advantageous to both countries.
[ترجمه گوگل]قراردادهای تجاری برای هر دو کشور سودمند است
[ترجمه ترگمان]این توافقات تجاری برای هر دو کشور سودمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Membership of the union could prove advantageous.
[ترجمه گوگل]عضویت در اتحادیه می تواند سودمند باشد
[ترجمه ترگمان]عضویت در اتحادیه میتونه مفید باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You're in a very advantageous position.
[ترجمه گوگل]شما در موقعیت بسیار مفیدی قرار دارید
[ترجمه ترگمان]تو در موقعیت خیلی خوبی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You may find it advantageous to wait a few weeks before replying.
[ترجمه گوگل]ممکن است برای شما مفید باشد که چند هفته قبل از پاسخ دادن صبر کنید
[ترجمه ترگمان]شاید بهتر باشد چند هفته صبر کنید تا جواب بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This scheme could be advantageous for people on low incomes.
[ترجمه گوگل]این طرح می تواند برای افراد کم درآمد مفید باشد
[ترجمه ترگمان]این طرح می تواند برای افراد دارای درآمد پایین سودمند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lower fares make it advantageous to travel in winter.
[ترجمه گوگل]کرایه های پایین تر، سفر در فصل زمستان را مفید می کند
[ترجمه ترگمان]کرایه پایین برای سفر در زمستان مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Free exchange of goods was advantageous to all.
[ترجمه گوگل]مبادله رایگان کالا به نفع همه بود
[ترجمه ترگمان]مبادله کالا به نفع همه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was now in a more advantageous position.
[ترجمه گوگل]او اکنون در موقعیت مطلوب تری قرار داشت
[ترجمه ترگمان]اکنون در موقعیت بهتری قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The new tax system is advantageous to higher-rate taxpayers.
[ترجمه گوگل]سیستم مالیاتی جدید برای مالیات دهندگان با نرخ بالاتر سودمند است
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید مالیاتی برای مالیات دهندگان با نرخ بالاتر سودمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lower tax rate is particularly advantageous to poorer families.
[ترجمه گوگل]نرخ مالیات پایین تر به ویژه برای خانواده های فقیرتر مفید است
[ترجمه ترگمان]نرخ مالیات پایین به ویژه برای خانواده های فقیرتر مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An ear for foreign languages is advantageous.
[ترجمه گوگل]گوش برای زبان های خارجی سودمند است
[ترجمه ترگمان]یک گوش برای زبان های خارجی مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A free trade agreement would be advantageous to both countries.
[ترجمه گوگل]توافق تجارت آزاد برای هر دو کشور سودمند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک توافقنامه تجارت آزاد برای هر دو کشور سودمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It will be more advantageous for the aquarist to acquire pre-cultivated seedlings or fully developed plants from aquatic plant shops.
[ترجمه گوگل]برای آکواریومی سودمندتر خواهد بود که نهال های از پیش کشت شده یا گیاهان کاملاً توسعه یافته را از فروشگاه های گیاهان آبزی تهیه کند
[ترجمه ترگمان]این برای the بهتر خواهد بود که نهال های کاشته شده یا گیاهان را از فروشگاه های گیاهان آبزی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سودمند (صفت)
good, available, useful, handy, subservient, conducive, advantageous, beneficial, lucrative, constructive, beneficent, commodious, salubrious, fructuous, instrumental, purposive, serviceable, salutary

با صرفه (صفت)
advantageous, frugal

مفید (صفت)
available, useful, effective, advantageous, beneficial, helpful, fruitful, beneficent, off use, profitable, utile

نافع (صفت)
advantageous, beneficial, lucrative

خوشایند (صفت)
desirable, pleasant, nice, fine, correspondent, auspicious, advantageous, apposite, pleasing, applicable, matchable, winsome

انگلیسی به انگلیسی

• beneficial, profitable; helpful
something that is advantageous to you is likely to benefit you.

پیشنهاد کاربران

۱. مفید. با صرفه ۲. ممتاز. برتر ۳. مساعد. خوب
مثال:
conditions are advantageous
اوضاع مساعد و خوب است.
سودمند، مفید، به صرفه، مقرون به صرفه؛ مساعد، خوب
دارای مزایای افزون تر/بیشتر
مزیت دار - برتر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : advantage
اسم ( noun ) : advantage
صفت ( adjective ) : advantageous / advantaged
قید ( adverb ) : advantageously
خوشایند
مطلوب
سودآور، نافع، دارای نفع، نفع آور
مفید، سودمند، کاربردی
Advantageous = useful

بپرس