اسم ( noun )
مشتقات: advantaged (adj.)
عبارات: take advantage of
مشتقات: advantaged (adj.)
عبارات: take advantage of
• (1) تعریف: a position or place of superiority or domination.
• مترادف: ascendancy, edge, upper hand, whip hand
• متضاد: disadvantage
• مشابه: dominance, domination, lead, leverage, preeminence, preference, superiority, supremacy
• مترادف: ascendancy, edge, upper hand, whip hand
• متضاد: disadvantage
• مشابه: dominance, domination, lead, leverage, preeminence, preference, superiority, supremacy
- All her preparation gave her the advantage in the debate.
[ترجمه مصحح] آمادگی قبلی او باعث مزیت او در بحث شده بود.|
[ترجمه شان] آمادگی قبلی او، موجب برتریش در مباحثه شد.|
[ترجمه گوگل] تمام آمادگی های او در مناظره به او مزیت داد[ترجمه ترگمان] تمام آماده سازی او به او مزیت را در بحث نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Our initiatives have paid off and put us at an advantage over our competitors.
[ترجمه گوگل] ابتکارات ما نتیجه داده و ما را در برتری نسبت به رقبای خود قرار داده است
[ترجمه ترگمان] ابتکارات ما کاهش یافته و ما را به برتری نسبت به رقبای خود وامی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ابتکارات ما کاهش یافته و ما را به برتری نسبت به رقبای خود وامی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: something that gives a position of superiority or domination.
• متضاد: bar, detriment, disadvantage, drawback, handicap, liability, obstacle
• متضاد: bar, detriment, disadvantage, drawback, handicap, liability, obstacle
- A degree from a top school is said to be an advantage in competing for a job.
[ترجمه گوگل] مدرک تحصیلی از یک مدرسه عالی به عنوان یک مزیت در رقابت برای یک شغل گفته می شود
[ترجمه ترگمان] گفته می شود که یک مدرک از دبیرستان به عنوان یک مزیت در رقابت برای یک شغل محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گفته می شود که یک مدرک از دبیرستان به عنوان یک مزیت در رقابت برای یک شغل محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The restaurant's perfect location by the lake is its advantage over the other restaurants in the area.
[ترجمه گوگل] موقعیت عالی این رستوران در کنار دریاچه مزیت آن نسبت به سایر رستوران های این منطقه است
[ترجمه ترگمان] مکان عالی این رستوران توسط دریاچه مزیتی است که بر رستوران های دیگر منطقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مکان عالی این رستوران توسط دریاچه مزیتی است که بر رستوران های دیگر منطقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: something that is a benefit, profit, or gain.
• مترادف: benefit, convenience
• متضاد: cost, disadvantage, drawback, penalty
• مشابه: advancement, asset, avail, behoof, betterment, blessing, boon, expediency, favor, gain, good, head start, improvement, positive, profit, use, vantage
• مترادف: benefit, convenience
• متضاد: cost, disadvantage, drawback, penalty
• مشابه: advancement, asset, avail, behoof, betterment, blessing, boon, expediency, favor, gain, good, head start, improvement, positive, profit, use, vantage
- Saving money and avoiding the traffic are advantages of being able to walk to work.
[ترجمه گوگل] صرفه جویی در پول و اجتناب از ترافیک از مزایای پیاده روی به محل کار است
[ترجمه ترگمان] پس انداز پول و اجتناب از ترافیک مزایایی است که قادر به راه رفتن به محل کار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پس انداز پول و اجتناب از ترافیک مزایایی است که قادر به راه رفتن به محل کار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید