adumbrate

/ˈædəmbreɪt//ˈædəmbreɪt/

معنی: مبهم کردن، سایه افکندن بر، طرح چیزی را نشان دادن
معانی دیگر: از پیش اشاره کردن به، دلالت کردن (به طور مبهم)، (به صورت سایه) ترسیم کردن، (به طور مبهم) خلاصه کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: adumbrates, adumbrating, adumbrated
مشتقات: adumbrative (adj.), adumbration (n.)
(1) تعریف: to give an indistinct or sketchy outline of.

- The administration adumbrated a plan which left many details to be hammered out.
[ترجمه گوگل] دولت طرحی را در نظر گرفت که بسیاری از جزئیات را در دست داشت
[ترجمه ترگمان] دولت طرحی را تنظیم کرد که جزئیات زیادی را برای چکش زدن باقی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to give a vague sign or indication of ahead of time; foreshadow.

- Elements of these ancient writings are claimed to adumbrate Christianity.
[ترجمه گوگل] ادعا می شود که عناصر این نوشته های باستانی مسیحیت را تحسین می کنند
[ترجمه ترگمان] عناصر این نوشته های باستانی به adumbrate مسیحیت مدعی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The project's objectives were adumbrated in the report.
[ترجمه گوگل]اهداف پروژه در این گزارش شرح داده شد
[ترجمه ترگمان]اهداف پروژه در این گزارش گنجانده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The recent development adumbrate a world - wide revolution in computer technology.
[ترجمه گوگل]توسعه اخیر حاکی از یک انقلاب جهانی در فناوری رایانه است
[ترجمه ترگمان]توسعه اخیر یک انقلاب گسترده جهانی در تکنولوژی کامپیوتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These considerations adumbrate the argument for the secondary role of consent in the justification of authority.
[ترجمه گوگل]این ملاحظات برهان نقش ثانویه رضایت در توجیه اقتدار را کامل می کند
[ترجمه ترگمان]این ملاحظات بحث را برای نقش ثانویه رضایت در توجیه قدرت توجیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. De Smith has adumbrated four different tests which the courts have at one time or another used.
[ترجمه گوگل]دی اسمیت چهار آزمون مختلف را که دادگاه ها در یک زمان از آنها استفاده کرده اند، خلاصه کرده است
[ترجمه ترگمان]د اسمیت چهار آزمایش مختلف دارد که دادگاه ها در یک زمان و یا دیگر مورد استفاده قرار داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The incident adumbrates an attitude of mind which is mirrored in the linguistic techniques exploited later in the novel.
[ترجمه گوگل]این حادثه نگرش ذهنی را که در تکنیک‌های زبانی که بعداً در رمان مورد بهره‌برداری قرار گرفت، منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]این رویداد، نگرش ذهنی را نشان می دهد که در تکنیک های زبانی که بعدها در رمان مورد سو استفاده قرار می گیرند، منعکس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Underlexicalisation is also found when the narrator adumbrates another difference between Neanderthal man and homosapiens.
[ترجمه گوگل]زمانی که راوی تفاوت دیگری را بین انسان نئاندرتال و هموساپین ها بیان می کند، زیرلغت سازی نیز دیده می شود
[ترجمه ترگمان]Underlexicalisation همچنین زمانی یافت می شود که راوی تفاوت دیگری بین انسان غار نشین و homosapiens را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In this chapter, however, we want to adumbrate the principal features of the continuum view of non-linear viscoelasticity.
[ترجمه گوگل]با این حال، در این فصل، می‌خواهیم ویژگی‌های اصلی نمای پیوسته ویسکوالاستیسیته غیرخطی را بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]با این حال در این فصل ما می خواهیم ویژگی های اصلی دیدگاه پیوسته of غیر خطی را بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What does cancer have to adumbrate?
[ترجمه گوگل]سرطان چه چیزی را باید در نظر بگیرد؟
[ترجمه ترگمان]سرطان چه ارتباطی با adumbrate دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What can there be to adumbrate before occurrence schizophrenia, the depressed disease that how calculates?
[ترجمه گوگل]چه چیزی را می توان قبل از وقوع اسکیزوفرنی، بیماری افسرده ای که چگونه محاسبه می کند، مورد بررسی قرار داد؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی می تواند قبل از بروز بیماری اسکیزوفرنی، بیماری افسردگی که چگونه محاسبه می کند وجود داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whether does menstruate of the rice before menstruation adumbrate to come smoothly also classics?
[ترجمه گوگل]آیا قاعدگی از برنج قبل از قاعدگی باید هموار و کلاسیک باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا قبل از این که قاعدگی آن ها به نرمی پیش رود، آیا پیش از قاعدگی آن ها هم به ادبیات کلاسیک می خورد یا نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The essentials of this form of government may be adumbrated as follows.
[ترجمه گوگل]ملزومات این شکل از حکومت را می توان به شرح زیر خلاصه کرد
[ترجمه ترگمان]ضروری بودن این نوع از دولت ممکن است به شرح زیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He told me that his civil servants had said that this was impossible, and adumbrated the problem to me.
[ترجمه گوگل]او به من گفت که کارمندان دولتش گفته اند که این غیرممکن است و مشکل را برای من شرح داد
[ترجمه ترگمان]به من گفت که مستخدمین کشوری گفته بودند که این کار غیر ممکن است و برای من مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You're standing on a high cliff, chopped off and adumbrated by the heaving green of the sea.
[ترجمه گوگل]شما بر روی صخره ای بلند ایستاده اید، که بریده شده و با سرسبزی دریا در حال تحسین هستید
[ترجمه ترگمان]تو روی یه صخره بلند وایسادی، تکه تکه شده و با سبز تیره دریا لنگر انداختی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Via what there is does first time forthcoming month adumbrate?
[ترجمه گوگل]اولین بار ماه آینده از طریق چه چیزی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]از طریق چیزی که برای اولین بار در ماه آینده منتشر می شود، adumbrate؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبهم کردن (فعل)
adumbrate, obscure, soft-pedal

سایه افکندن بر (فعل)
adumbrate, shadow, overshadow

طرح چیزی را نشان دادن (فعل)
adumbrate

انگلیسی به انگلیسی

• sketch, outline; foreshadow; overshadow

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To outline or sketch something in a vague or incomplete manner. 📝
🔍 مترادف: Outline
✅ مثال: The teacher adumbrated the key points of the lecture before diving into the details.
( رسمی )
1. اشاره داشتن به، گویای . . . بودن، حاکی بودن از؛ خطوطِ کلی . . . را نشان دادن
2. پیشگویی کردن؛ بشارت دادن
3. سایه افکندن بر؛ مبهم کردن، در پرده ابهام پیچیدن
🔴 What It Means
Adumbrate is a formal verb with several meanings that all have to do with figurative shadows. It can mean “to foreshadow vaguely, ” as in “a childhood interest in ants that adumbrated a career in biology”; it can mean “to suggest or outline partially, ” as in “a few sentences that adumbrate the plan”; and it can mean “to overshadow or obscure, ” as in “a cheerfulness not adumbrated by difficult circumstances. ”
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ The movie's most impressive feat was to pull off a plot twist perfectly adumbrated by one rather forgettable scene.
◀️ The first chapter of the graphic novel deftly adumbrates her earliest memories
◀️ The joyous occasion was adumbrated by knowledge of what the next day was to bring.

تحت الشعاع قرار دادن چیزی
پیش نمایی

بپرس